☆~گفتگوی آزاد || نسخه 419☆~

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

1- خب جزیره رو خیلی دوست دارم و قطعا با اشتیاق زندگی رو میگذرونم...
از پیشرفتم خوشم میاد. با اینکه تو خونه از گشادیسم نمیتونم حتی پاشم ولی یه مکان خاص و جالب منو به وجد میاره و میتونم با خوشحالی فکر و عمل کنم! بهم خیلی خوش میگذره ولی بعد ده روز خسته و زده میشم (:

2- خب با حیوانات سازگاری خوبی ندارم و زیاد نزدیکشون نمیشم! وقتمو به تماشاشون میگذرونم (:

3- خوبه که زندگی پر چالش ایده آلمه (: فقط با حس ترس و غریزه و کنجکاوی خودمو سرگرم میکنم و حتما باید یه جای امن درست کنم چون بدون اون اصلا نمیتونم! (:

4- یه ضد حال بد وجودمو فرا میگیره! خیلی ناراحت میشم که میلم میخواد ولی نمیتونم! مدام سعی میکنم خودمو به آبشاره وصل کنم (:



ببخشید اگه منظورتو اشتباه گرفتم!

عالی بود واقعا ازت همین و میخواستم؛ بهترین نگرشی که داری همین و ادامه بده بذار زیبایی ذهنت رو پر کنه)

زندگی تویه جزیره بدون امکانات جالبتره....و بحث علمی توی روز و عملش تویه شب جذابترش میکنه

حسین طرفدار کمیتت منم ینی همه چیز رو با زبان خودت خلاصه میرسونی،مرسیジ