گفتگو آزاد | نُسخه ۴۳۵

[Berserk]

نمیبرن 
آخه نه درد داره نه تب دارم میگن هیچی نیست پس
بعد ولی خب چی بگم واییییی
سلامتی مهم نیست واقعا برام من فقط از خرجش میترسم | : 
متنفرم از عربی... قواعد و هیچوقت یاد نگرفتم |: همش با ترجمه قبول میشدم 

خودت دست و پا نداری ؟ ._.
بروووو ، ضرر نداره که
لعنتی تو چقد صادقی -____-
برعکس من دوس دارم D: ترجمه زیاد میدادن اره ؟ xD

دارم ولی پول ندارم .____. 
فک کنم ترجمه هامون همیشه یا ۱۲ نمره بود یا ۱۴ (: 
اگه نبودن میوفتادم|:

وای یادش بخیر چ حالی داشتیم یهو میشستیم ۱۵۰ صفه گ.ا میخوندیم ببینیم داستان چیه:| 

نفهمیدم چطور راحت تر میشه؟D:

اونموقع اطلاعیه و تگ و این داستانام که نبود. چه طفلکی و خنگ بودیم. :_
+


بیاید به منم از اینا بدین. لینکشو کپی نکنم دیگه، بزنید رو دکمه‌ی وبسایتِ همین زیر.