گفتگوی ازاد || نسخه ۴۳9

[*VENUS*]

بهش میگفتم سهنددددد دیگه اسپم ندههههه
باز میرفت تو همون تایپیک مینوشت دیگه اسپم نمیدم ! ._.

دوست داشتم خودمو از طبقه هفتم بندازم پایین ._.

واسه همین چیزا بود من رو این کراش زدم
ایشششششش دلم میخواد خودمو خفه کنم
واییی نبودی
واییی
تو گفتگو میگفتم علففف علفف
فقط مهسا میدونست داستان چیه

وای شقایق
منم خیلی پشیمون از کراشای قبلیمممم
یعنی وقتی بهش فکر میکنم که چرا واقعا از این ادم خوشم میومد میخوام خودمو یه گوشه بی سر و صدا دفن کنممممم

منم میخوام بدونم ._.