07-09-2021، 14:07
دفترچههای تلفن، مأمنی از خاطراتند؛
گاه تلخ و گزنده و گاه شیرین و دوست داشتنی.
گاه زودگذر چون باد و گاه ماندگار چون شراب صدساله.
شمارههای نوشته شدهی مقابل هر اسم، یادآور ساعتها مکالمۀ بی وقفهاند؛ از قصههایی کهنه و نو. بلند و کوتاه. از دلباختگی و دلمُردگی.
و نیز یادآور بوقهای ممتد بیجواب؛ که صدها کلمهی نشسته بر توک زبانمان را میبلعند و لالمان میکنند. شمارههایی که پشت هرکدامشان انبوهی از اخبار خوش و ناخوش نشسته است. انبوهی از رازهای ناگفته؛ که در دل سیمهای نازک و سیاه تلفن دفن میشوند؛ در لابهلای تارهای نوری.
دفترچههای تلفن، دوستانی مهربانند؛ چون در هر تَورق، هزار هزار شماره و اسم مقابل چشمت قطار میشود و دلت غنج میزند از این همه اسم.
اما به وقتش دشمنانی بیرحمند؛ چون ممکن است از میان همان هزار هزار شمارهی غریبه و آشنا، یک نفر را برای شنیدهشدن ناگفتههای دلت پیدا نکنی.
_مجتبی پورفرخ
گاه تلخ و گزنده و گاه شیرین و دوست داشتنی.
گاه زودگذر چون باد و گاه ماندگار چون شراب صدساله.
شمارههای نوشته شدهی مقابل هر اسم، یادآور ساعتها مکالمۀ بی وقفهاند؛ از قصههایی کهنه و نو. بلند و کوتاه. از دلباختگی و دلمُردگی.
و نیز یادآور بوقهای ممتد بیجواب؛ که صدها کلمهی نشسته بر توک زبانمان را میبلعند و لالمان میکنند. شمارههایی که پشت هرکدامشان انبوهی از اخبار خوش و ناخوش نشسته است. انبوهی از رازهای ناگفته؛ که در دل سیمهای نازک و سیاه تلفن دفن میشوند؛ در لابهلای تارهای نوری.
دفترچههای تلفن، دوستانی مهربانند؛ چون در هر تَورق، هزار هزار شماره و اسم مقابل چشمت قطار میشود و دلت غنج میزند از این همه اسم.
اما به وقتش دشمنانی بیرحمند؛ چون ممکن است از میان همان هزار هزار شمارهی غریبه و آشنا، یک نفر را برای شنیدهشدن ناگفتههای دلت پیدا نکنی.
_مجتبی پورفرخ