امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

• مُجتَبی پور فَرُخ •

#5
‍ ‍ ‍ می‌خندید و بی‌پروا رفتار می‌کرد. برخلاف رفیقش جسور بود و زرنگ، کمی هم سر به هوا. اصلا بخاطر او بود که اتوبوسمان نیم ساعت دیرتر راه افتاد؛ چون رفته بود برای خودش و رفیقش دوتا ساندویچ لاغر مثل خودشان بگیرد. در مقابل غر غرهای مسافرها بخاطر معطلی‌‌اش تنها می‌خندید و هیچ نمی‌گفت. بعدتر که حرف زدیم فهمیدم بچه‌ی افغانستان است و از پانزده سالگی رفته ترکیه کار کند و بعد هم که برگشته افغانستان، به خاطر جنگ و درگیری و طالبان، آمده ایران. از اوضاع کشورش که پرسیدم گفت...



"صندلی شماره ۲۹" روایتی کوتاه و احساسی‌ست در باب همسفری از دیاری نچندان دور یعنی افغانستان.
ادامه‌ی این نوشته به قلم #مجتبی_پورفرخ را می‌توانید در صفحه‌ی پنجم از شماره ۵۷ ام نشریه‌ی دریاکنار (انتشار یافته در ۳۰ آبان ۱۴۰۰)‌ بخوانید.
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: • مُجتَبی پور فَرُخ • - מַברִיק - 23-11-2021، 12:10


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان