10-09-2023، 1:50
(10-09-2023، 0:53)Đęąđ.ğïřł نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(10-09-2023، 0:11)Ɗєя_Mσηɗ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فرمایش شما متین.
سوال من اینه: با نگرانی بیش از حد، میتونیم کنترل اموری که خارج از توانایی های ماست رو برعهده بگیریم؟ یا هرچقدر بیشتر نگران اون بخش که برعهدهی ما نیست باشیم، انقدر بیشتر قراره بر روی اون بخش احاطه داشته باشیم؟
لکن پیامد نگرانی بیش از حد، ترسناک تر از همهی ایناست. این حجم از نگرانی طولانی مدت، اضطراب رو برای فرد به ارمغان میاره. رد پای اضطراب در روزمرگی های فرد و تصمیم گیری هاش پررنگ میشه؛ کمکم توانایی تصمیمگیری منطقی از اون فرد سلب میشه. چون عملاً نمیتونه درست فکر کنه و کار درست رو انجام بده. لذا همیشه داره به بخشی فکر میکنه که برعهدهاش نیست. این باعث میشه گرفتار چرخه ای بشه که در نهایت بگه: "من هرچقدر هم تلاش کنم، باز اون بخشی که برعهده من نیست، قراره من رو شکست بده. توی اون بخش هرچیزی ممکنه پیش بیاد و من نمیتونم باهاش مقابله کنم."
و همین جمله، میشه فرش قرمزی که برای ورود به افسردگیِ فرد پهن شده.
همینجاست که دیگه اون انسان به خاطر بخشی که عهدهدارش نیست، از اون بخشِ فعالیت که توانایی و مسئولیتش با خودشه هم میگذره. دیگه دست از کار و تلاش میکشه چون معتقده فقدان بخش دوم، قراره ارزش زحمات و کار من رو هم از بین ببره. پس نیازی نیست که من برای زندگی تلاشی بکنم. و اینطوری، اون آینده ی رنگی رنگی که نقل شد نیاز به پیش زمینه ای از جنس نگرانی داره، تباه میشه.
"نگرانی انتخاب نیست" کاملاً درسته. ایجاد میشه اما انسان باید انقدری اراده و توانایی داشته باشه که بتونه کنترلش کنه. مسئله هم سر همین قسمت از موضوعه. اینکه نگرانیمون رو کنترل کنیم تا بیش از حد نشه و بخواد فلجمون کنه و جلوی انجام هرکاری رو ازمون بگیره. نگرانی هست؛ از بین رفتنی هم نیست؛ کم شدنیه صرفاً. و با کم کردنش کیفیت زندگی خودمون بهبود بخشیده میشه. اگه بخوایم کیفیت زندگی رو افزایش بدیم، باید توانایی کنترل کردن چیزهایی به مثابهی موردی که ذکر شد، داشته باشیم. اگه نه هم که ... .
حالا کتاب رواشناسی زرد رو ببند و به دنیا برگرد
دنیا انقد گوگولی طور رفتار نمیکنه که با روتین پوستیو جملات مثبت بشه باهاش روبرو شد مگر اینکه کنارت کسیو داشته باشی که تمام مشقتو ب×ایی ها رو گردنش بندازی و خودت ریلکس کنی ..از یه جایی به بعد خودت تکیه گاه خودت میشی میفهمی که استرس فردا یعنی چی
نوشتن طومار از کتابایی که نویسنده به جای نوشتن واقعیت از سرزمین رویایی میگه کار راحتیه
نگرانی اره کنترل میشه ولی وقتی از ۱۰۰ تا دغدغت لااقل ۵۰ تاش تو مسیر درست بره و ته دلت یه نمه خوش بشه ک شانس باهات یاره
یادم باشه به مادر پدرایی ک بچه مریض دارن، پسرایی ک به خاطر بی پولی نمیتونن ازدواج کنن، دخترایی که بهشون حق و حقوق کم میدن و ما بقی بگم حرص نخور پسته بخور:>>
بعضی چیزا با افزایش سن فهمیده میشه ..انتظاریم نیس
حالا نمیخام انقد زندگیو دارک نشون بدم ولی هروقت اینارو به یکی ک وسط مشکلات غرقه گفتی و با لبخند جوابتو داد بدون دلیلش چیه
