12-11-2012، 20:47
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتندو...
و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسیبه انتظار ساحل نگاهت می نشینم و
می مانم تا ابدوتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشویدبانوی دریای من...
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتندو...
و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسیبه انتظار ساحل نگاهت می نشینم و
می مانم تا ابدوتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشویدبانوی دریای من...