14-11-2012، 18:19
در ره عشق او عمریست که ویرانم
گرچه ویرانم ولی از این نیست که مینالم
ناله هایم از نامردی روزگارست
شکستن دلم تقصیر روزگار است ,میدانم
ان یارو دلبر من یاورم بود تا قیامت
دست روزگار ما را جدا کرد ,از این حیرانم
نمیدانستم که یک روزی تنها شوم
دیگر این تنهایی پابرجاست,گریانم
گریه هایم انقدر تلخند که حتی
دشمنم هم به حالم میگرید,وای بر حالم
دلشکسته را بیش از این تدبیری نیست
تدبیر من تقدیرم هست,چاره ندارم
گرچه ویرانم ولی از این نیست که مینالم
ناله هایم از نامردی روزگارست
شکستن دلم تقصیر روزگار است ,میدانم
ان یارو دلبر من یاورم بود تا قیامت
دست روزگار ما را جدا کرد ,از این حیرانم
نمیدانستم که یک روزی تنها شوم
دیگر این تنهایی پابرجاست,گریانم
گریه هایم انقدر تلخند که حتی
دشمنم هم به حالم میگرید,وای بر حالم
دلشکسته را بیش از این تدبیری نیست
تدبیر من تقدیرم هست,چاره ندارم