15-11-2012، 7:12
دستهایی که خالیست...
پاهایی که ناتوان است...
چشم هایی که بی نور است...
لبهایی که خشکیده است...
فریادی که بی صداست...
و...
نفسهایی که پایان آنهاست...
.
.
.
این منم که دارم رفتنت را میبینم
پاهایی که ناتوان است...
چشم هایی که بی نور است...
لبهایی که خشکیده است...
فریادی که بی صداست...
و...
نفسهایی که پایان آنهاست...
.
.
.
این منم که دارم رفتنت را میبینم