30-11-2012، 13:20
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمندشدم.
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار امدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمیتوانست مرادوست بدارد
من اورا دوست داشتم.
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد من آغاز شدم.
وچه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن...
مثل تنها مردن!
من به بودنش نیازمندشدم.
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار امدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمیتوانست مرادوست بدارد
من اورا دوست داشتم.
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد من آغاز شدم.
وچه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن...
مثل تنها مردن!