این اغا جنایتش بسیار بیش از اینهاست میگفت اگه باید برای حکومت مردم رو گشنه وبیسواد نگه داشت
اینهم یکی دیگه از جنایاتش هستکه بعدا باعث ایجاد درگیری وکینه بین روسیه وقاجار وجنگ شد:
اسيراني که در جنگ ها يا لشکرکشي ها به دلايل مختلف دستگير و به تهران منتقل شده بودند.اوليويه پزشک فرانسوي در دوران فرمانروايي آقامحمدخان قاجار به نمايندگي از سوي ناپلئون به تهران آمده بود.او در ديدار خود از تهران از اقدام پادشاه قاجار در دستگيري اتباع روسيه در سفرنامه خود مي نويسد: «آقامحمدخان فرمان داد که در بنادر انزلي و بين ساکنان غازيان و باکو و دربند روس هايي را که مي بينند دستگير کنند. برخي از اتباع و تجار روسي که زودتر از اين فرمان اطلاع حاصل کرده بودند به روسيه فرار کردند و در اين بين 27 نفر از دريانوردان و کارکنان يک کشتي دستگير و به تهران اعزام شدند. آنان نگران سرنوشت خود و حکمي که توسط پادشاه برايشان صادر مي شد بودند. در اين زمان چهل نفر از سربازان آقامحمدخان از خدمت سر باز زده بودند.او دستور داد تا 27 کارد به اين 27 نفر داده شود تا چشمان اين چهل نفر را از حدقه در آورده و آنان را از نعمت بينايي محروم کنند.پس از آن اسراي روس را در يک خانه محبوس کردند. آنان شب ها روي زمين مي خوابيدند و روزها آزاد بودند تا در شهر بگردند و از مسيحيان شهر گدايي کنند، زيرا گدايان روسي هيچ اميدي به کمک از جانب مسلمانان نداشتند. خوراک آنان پوست خربزه و هندوانه هاي فاسدي بود که در کوچه ها افتاده بود.گرسنگي و گرماي شديدي که به آن عادت نداشتند و نگراني از آينده خود موجب بيماري آنان شده بود. با اين وجود آقامحمدخان امر به کشتن آنان داد. »
لطفعلی خان زند موقعی که میخواستند بکشنش گفت من نه حکومت رو به زنی دادم ونه مردی.
واین طعنه خوبی به این جنایتکار روانی بود.
کسی که ثبات روانی نداشت.
اینهم یکی دیگه از جنایاتش هستکه بعدا باعث ایجاد درگیری وکینه بین روسیه وقاجار وجنگ شد:
اسيراني که در جنگ ها يا لشکرکشي ها به دلايل مختلف دستگير و به تهران منتقل شده بودند.اوليويه پزشک فرانسوي در دوران فرمانروايي آقامحمدخان قاجار به نمايندگي از سوي ناپلئون به تهران آمده بود.او در ديدار خود از تهران از اقدام پادشاه قاجار در دستگيري اتباع روسيه در سفرنامه خود مي نويسد: «آقامحمدخان فرمان داد که در بنادر انزلي و بين ساکنان غازيان و باکو و دربند روس هايي را که مي بينند دستگير کنند. برخي از اتباع و تجار روسي که زودتر از اين فرمان اطلاع حاصل کرده بودند به روسيه فرار کردند و در اين بين 27 نفر از دريانوردان و کارکنان يک کشتي دستگير و به تهران اعزام شدند. آنان نگران سرنوشت خود و حکمي که توسط پادشاه برايشان صادر مي شد بودند. در اين زمان چهل نفر از سربازان آقامحمدخان از خدمت سر باز زده بودند.او دستور داد تا 27 کارد به اين 27 نفر داده شود تا چشمان اين چهل نفر را از حدقه در آورده و آنان را از نعمت بينايي محروم کنند.پس از آن اسراي روس را در يک خانه محبوس کردند. آنان شب ها روي زمين مي خوابيدند و روزها آزاد بودند تا در شهر بگردند و از مسيحيان شهر گدايي کنند، زيرا گدايان روسي هيچ اميدي به کمک از جانب مسلمانان نداشتند. خوراک آنان پوست خربزه و هندوانه هاي فاسدي بود که در کوچه ها افتاده بود.گرسنگي و گرماي شديدي که به آن عادت نداشتند و نگراني از آينده خود موجب بيماري آنان شده بود. با اين وجود آقامحمدخان امر به کشتن آنان داد. »
لطفعلی خان زند موقعی که میخواستند بکشنش گفت من نه حکومت رو به زنی دادم ونه مردی.
واین طعنه خوبی به این جنایتکار روانی بود.
کسی که ثبات روانی نداشت.