چندیست از تمام لحظه لحظه هایم تا به الان متنفر شده ام
نمیدانم تجربه کرده ای یا نه
حس تلخیست
حس هیچ نبودن
انگار تو را نگه داشته اند در حالی که دیگران میدوند و میروند و میخندند و میگریند و...
و تویی که خیره به آن ها ایستاده ای را نمیبینند
حس پوچی
حس هیچ نبودن
به زبان خودمان حس الافی تمام
را در تک تکشان
و
خودت میبینی
در حالی که آن ها تو را نمیبینند و بی توجه از کنارت رد میشوند
درد دارم
وجودم درد دارد
حسم درد دارد
روحم درد دارد
چرا؟!
نه واقعا" چرا؟!
با خود مرور میکنم
ار خودم سوال میپرسم
درست مثل یک مشاور یا روان شناس
نه عشقی پیدا میکنم
نه جدایی
هیچ چیزی نیست
اما درد هست
زبانم توانایی گفتن و انگشتانم توانایی نوشتن احساسم را ندارد...
شاید تویی که این را میخوانی حسم را نفهمی...
هیچوقت
...
به نام تنهایی
به نام کسی که نمی دانم کیست
به نام کسی که آمد اما نمیدانم کی آمد و رفت؟
به نام کسی که روحم را برد.
به نام کسی که نمیدانم کیست اما دلم را برد.
به نام کسی که تنهایم گذاشت.
به نام کسی که قصه ی عشق را برایم گفت.
به نام کسی که گفت؟ عاشقم میشی؟
به نام کسی که قصه ی عشق را نوشت.
اما...
اما رفت به پایان نرساند قصه را
به نام کسی که همدمم بود.
اما رفت...
اما مینویسم به نام خدا
به نام خدایی که مونسم شد.
به نام خدایی که قصه را برایم گفت و به پایان رساند قصه را.
به نام خدایی که میدانم کیست وکجاست.
به نام خدایی که تنهایم نگذاشت.
به نام خدایی که جاودانه است.
به نام خدایی که سرآغاز و پایان است.
نمیدانم تجربه کرده ای یا نه
حس تلخیست
حس هیچ نبودن
انگار تو را نگه داشته اند در حالی که دیگران میدوند و میروند و میخندند و میگریند و...
و تویی که خیره به آن ها ایستاده ای را نمیبینند
حس پوچی
حس هیچ نبودن
به زبان خودمان حس الافی تمام
را در تک تکشان
و
خودت میبینی
در حالی که آن ها تو را نمیبینند و بی توجه از کنارت رد میشوند
درد دارم
وجودم درد دارد
حسم درد دارد
روحم درد دارد
چرا؟!
نه واقعا" چرا؟!
با خود مرور میکنم
ار خودم سوال میپرسم
درست مثل یک مشاور یا روان شناس
نه عشقی پیدا میکنم
نه جدایی
هیچ چیزی نیست
اما درد هست
زبانم توانایی گفتن و انگشتانم توانایی نوشتن احساسم را ندارد...
شاید تویی که این را میخوانی حسم را نفهمی...
هیچوقت
...
به نام تنهایی
به نام کسی که نمی دانم کیست
به نام کسی که آمد اما نمیدانم کی آمد و رفت؟
به نام کسی که روحم را برد.
به نام کسی که نمیدانم کیست اما دلم را برد.
به نام کسی که تنهایم گذاشت.
به نام کسی که قصه ی عشق را برایم گفت.
به نام کسی که گفت؟ عاشقم میشی؟
به نام کسی که قصه ی عشق را نوشت.
اما...
اما رفت به پایان نرساند قصه را
به نام کسی که همدمم بود.
اما رفت...
اما مینویسم به نام خدا
به نام خدایی که مونسم شد.
به نام خدایی که قصه را برایم گفت و به پایان رساند قصه را.
به نام خدایی که میدانم کیست وکجاست.
به نام خدایی که تنهایم نگذاشت.
به نام خدایی که جاودانه است.
به نام خدایی که سرآغاز و پایان است.