چـــــــــــــــــــــــرا؟

[Magical Girl]

دوستت داشتم بیش از کسانی که تا به حال دوست میداشتم

دوستت داشتم تا اندازه بی اندازه

دوستت داشتم چون دکلمه ترانه

دوستت داشتم چون داغ خورشید

دوستت داشتم چون اولین لبخند

دوستت داشتم چون سیاه شب

دوستت داشتم حتی درهذیان یک تب

دوستت داشتم تا ژرف ترین اقیانوس

دوستت داشتم چون باور یک دوست

دوستت داشتم به اندازه بغض باران

دوستت داشتم آری تا نقض یاران

دوستت داشتم به سپیدی برف نه به سردی آن

دوستت داشتم به زلالی آن آب روان

دوستت داشتم از آفتاب سرکشان تا کهکشان

دوستت داشتم از بیکران تا هر کران

دوستت داشتم تا نهایت بی نهایت

دوستت داشتم تا نابودیم آبادیت

دوستت داشتم چون امید برای یک رویا

دوستت داشتم گرچه روزنه ای بود اما به قدر یک دنیا

دوستت داشتم به اندازه نهایت دوست داشتن آدمیزاد به آدمیزاد

دوستت داشتم با داد شاید هم فریاد

دوستت داشتم به صداقت سوگند

دوستت داشتم به اندازه محبت یک مادر به فرزند

دوستت داشتم به تعداد قطره های اشکم

دوستت داشتم تا انهدام قلبم

دوستت داشتم به اندازه یک دشت پر از رز سپید

دوستت داشتم به اندازه یک دریا پر از امید

دوستت داشتم به اندازه پاکی عشقی که در قلبم ساختی و بعد ...

دوستت داشتم گر بودی تا آخرین نفس

دوستت داشتم تا آخرین فرصت نفس

دوستت داشتم به اندازه خود خدا

و تو ای کاش دوستم داشتی یک لحظه ؛ یک آن ؛ کمتر از یک نقطه

اگر داشتی...

کاش دوستم داشتی