24-12-2012، 19:14
(آخرین ویرایش در این ارسال: 24-12-2012، 19:18، توسط ...Sara SHZ....)
گفتم مادر
گفت: جانم
گفتم درد دارم
گفت: بجانم
گفتم خسته ام
گفت: پریشانم
گفتم گرسنه ام
گفت : بخور از سهمِ نانم
گفتم کجا بخوابم
گفت: روی چشمانم
همیشه از درد گفتم
اما
این بار خواهم گفت :
مادرم دوستت دارم**
میخواهی بری؟
بهانه میخواهی؟
بگذار من بهانه را دستت دهم
برو و هركس پرسید بگو لجوج بود ...
همیشه سرسختانه عاشق بود ...
بگو فریاد مى كرد
همه جا فریاد مى كرد فقط مرا مى خواهد
بگو دروغ مى گفت
مى گفت هرگز ناراحتم نكردى
بگو درگیر بود
همیشه درگیر افسون نگاهم بود
بگو او نخواست
نخواست كسى جز من در دلش خانه كند
اینهمه بهانه برایت آوردم
حالا اگر مى خواهى برو
به سلامت .
گفت: جانم
گفتم درد دارم
گفت: بجانم
گفتم خسته ام
گفت: پریشانم
گفتم گرسنه ام
گفت : بخور از سهمِ نانم
گفتم کجا بخوابم
گفت: روی چشمانم
همیشه از درد گفتم
اما
این بار خواهم گفت :
مادرم دوستت دارم**
میخواهی بری؟
بهانه میخواهی؟
بگذار من بهانه را دستت دهم
برو و هركس پرسید بگو لجوج بود ...
همیشه سرسختانه عاشق بود ...
بگو فریاد مى كرد
همه جا فریاد مى كرد فقط مرا مى خواهد
بگو دروغ مى گفت
مى گفت هرگز ناراحتم نكردى
بگو درگیر بود
همیشه درگیر افسون نگاهم بود
بگو او نخواست
نخواست كسى جز من در دلش خانه كند
اینهمه بهانه برایت آوردم
حالا اگر مى خواهى برو
به سلامت .