28-12-2012، 14:39
زیرباران گفت:دوستت دارم.چترم رابازکردم وبه راه افتادیم. گفت:میرویم تارنگین کمان. باران که بندآمددیگرندیدمش،فهمیدم
بارن بهانه اش بود.ازآن به بعدهروقت باران گرفت بدون چترراهی شدم تاشایدیکی بخاطر خودم تاخودرنگین کمان بیاید،نه
بخاطرچترم!
بارن بهانه اش بود.ازآن به بعدهروقت باران گرفت بدون چترراهی شدم تاشایدیکی بخاطر خودم تاخودرنگین کمان بیاید،نه
بخاطرچترم!