29-01-2013، 15:25
برايم خيلي جالب است
كه چگونه بي خيال
از روي آتشي كه خودت سوزانده اي
مي پري ،
در حالي كه دست كسي ديگر در دستان توست ؟ ! ! !
مي دانم كه گاهي نمي شود اما
سعي كن آنگونه كه مي خواهي زندگي كني !
روحت را رها كن
قالب ها نهايتاً از تو ،
آجر خواهند ساخت ! ! !
روز ميلاد من كه از خاطرت رفت !
فداي سرت . . .
هيچ گاه مديون شمع هايي كه در تنهايي
براي به دنيا آمدنت روشن كرده ام نيستي ! ! !
بی لیاقتی کینه را در دل وسیع تر خواهد کرد
این است زندگی تو معشوق و من عاشق....
كه چگونه بي خيال
از روي آتشي كه خودت سوزانده اي
مي پري ،
در حالي كه دست كسي ديگر در دستان توست ؟ ! ! !
مي دانم كه گاهي نمي شود اما
سعي كن آنگونه كه مي خواهي زندگي كني !
روحت را رها كن
قالب ها نهايتاً از تو ،
آجر خواهند ساخت ! ! !
روز ميلاد من كه از خاطرت رفت !
فداي سرت . . .
هيچ گاه مديون شمع هايي كه در تنهايي
براي به دنيا آمدنت روشن كرده ام نيستي ! ! !
بی لیاقتی کینه را در دل وسیع تر خواهد کرد
این است زندگی تو معشوق و من عاشق....