نقل قول: یادش بخیرچقد اسکل بودیم!
نیم ساعت دست به سینه مینشستیم تا مبصر اسمممخ روجزءخوبها بنویسه!
بعدم معلم میومدبدون توجه به اسم ها تخته روپاک میکرد!
وچقداسکل تر بودیم که زنگ بعدی هم دست به سینه مینشستیم ! :|
مــن چقد اسکل بودم ک دخدرای شلوغو اسماشونو مینوشتم میدادم دفـــتر ..:} هرروزم باهاشون مث بچه مثبتا دعوام میشد..
الان خودم عاشق همین بچه های شلوغ و پرروام..

مسمومیت چقدر بده ..اووق..