امروز رفتم بابامو بغل کردم
میگه چی شده کارت جایی گیر کرده
میگم حالا ما یه بار ابراز احساسات کردیم تو هم بزن تو ذوقمون
بعد از کلی حرف زدن
بهش میگم
بابا ولنتاین نزدیکه 7 هشت تومن پول کم دارم یه کمکی بکن
میگه من تو رو نشناسم کیو بشناسم ؟
میدونستم کارت گیره
قیافه ی من در اون موقع :
قیافه ی بابام :
جلو من هیز بازی در نیار
میگه چی شده کارت جایی گیر کرده
میگم حالا ما یه بار ابراز احساسات کردیم تو هم بزن تو ذوقمون
بعد از کلی حرف زدن
بهش میگم
بابا ولنتاین نزدیکه 7 هشت تومن پول کم دارم یه کمکی بکن
میگه من تو رو نشناسم کیو بشناسم ؟
میدونستم کارت گیره
قیافه ی من در اون موقع :
قیافه ی بابام :
نقل قول: سلام خوبی؟دلم برا کل کل باهات تنگ: شدهمن تو رو نمیشناسم
جلو من هیز بازی در نیار