12-02-2013، 15:27
صبح زود صبخیر به زور خمیازه برگا ریختن و بی ریخت شدن تو فصلی تازه موندیم منو تو یه بطری آب که خوردی آروم چش ریز پلکا خیس جلوم چه مردی آسون میاد سفید بهت بردی بهش پریدیم سمت ماه با دست باز خوردیم بهش من پیت و کیک ماست منی ساخته واسه همیم معروفیم پس ارد میدیم برامون بشکاف زمین!
:29dz:
:29dz: