05-03-2012، 15:10
(آخرین ویرایش در این ارسال: 05-03-2012، 15:14، توسط a beautiful lie.)
يک جايي هست که آدم دست به خود کشي مي زند؛
نه اينکه يک تيغ بردارد رگش را بزند، نه!
قيد احساساتش را مي زند ...
روزهاي انتظار
چه عاشقانه مرا مي شکنند
و تو چه سرد از من عبور ميکني...
................................
گاهي سکوت ميکنم
تا بفهمي چه بي صدا باختي
کاش مي فهميدي...
...............................
حرفش را ساده گفت:
من لايق تو نيستم...
اما نميدانم خواست لياقتم را به من ياداوري کند
يا
خيانت خودش را توجيه...!!؟؟
نه اينکه يک تيغ بردارد رگش را بزند، نه!
قيد احساساتش را مي زند ...
روزهاي انتظار
چه عاشقانه مرا مي شکنند
و تو چه سرد از من عبور ميکني...
................................
گاهي سکوت ميکنم
تا بفهمي چه بي صدا باختي
کاش مي فهميدي...
...............................
حرفش را ساده گفت:
من لايق تو نيستم...
اما نميدانم خواست لياقتم را به من ياداوري کند
يا
خيانت خودش را توجيه...!!؟؟