اون رفت وشدبرایم غریبه آشنا من شدم گوشه نشین گریه هایی بی صدا خدا منو ندیدحتی یک ذره پیشش انگاردشمن بودو آخرزدتیشه به ریشه
گوشه نشین شباشدمو تکیه به غم بزار حرفای دلموبهت هدیه بدم غصه بشن داستان منوشبای بی قراریم بی حیایی مثل تودیگه نداره پیشم جایی کاری نمیکنم چون تو برومردی برام ولی روزی رومیبینم که میفتی به پام


گوشه نشین شباشدمو تکیه به غم بزار حرفای دلموبهت هدیه بدم غصه بشن داستان منوشبای بی قراریم بی حیایی مثل تودیگه نداره پیشم جایی کاری نمیکنم چون تو برومردی برام ولی روزی رومیبینم که میفتی به پام



