09-05-2013، 13:34
من یـــک دُخــــتَرَم.
مهره ی ســـوختـــه ای که...
هم کـــیش شـــده است
هم مــــات.
راهِ فـــراری ندارد.
بجز کوبـــیدن زیرِ شطرنجِ زندگی...
و خلاص کـــردن خود...
از این دنـــیایِ سیاه و ســـفیدِ شطرنجِی که...
خدایــــش...
آوار کرده است بدبختی ها را به رویِ من....
من یک دختَرَم ...یک مهره ی سوخته....یک زلزله زده زیرِ آوارِ بدبختی
اما...همچنان....نفس میکشم...
نفس میکشم...
نفس میکشم...
مهره ی ســـوختـــه ای که...
هم کـــیش شـــده است
هم مــــات.
راهِ فـــراری ندارد.
بجز کوبـــیدن زیرِ شطرنجِ زندگی...
و خلاص کـــردن خود...
از این دنـــیایِ سیاه و ســـفیدِ شطرنجِی که...
خدایــــش...
آوار کرده است بدبختی ها را به رویِ من....
من یک دختَرَم ...یک مهره ی سوخته....یک زلزله زده زیرِ آوارِ بدبختی
اما...همچنان....نفس میکشم...
نفس میکشم...
نفس میکشم...