13-05-2013، 17:33
میدونین بد ترین قسمت یه رابطه چیه
اینه که بدونی دیگه رفته
اما هنوز منتظر پیامش باشی
به من مجوز چاپ نمیدهند!
میگویند :داستانی که نوشته ای قابل باور نیست...
اما من فقط " خاطراتم " را نوشته بودم!!
وقتی با دوستانت دعوا میکنی تاره می فهمی که آنها چقدر از اسرارت باخبرند!!!
گاهی.....
احساس میکنم روی دست خدا مانده ام.
خسته اش کرده ام.
خودش هم نمی داند با من چه کند!!!
چه اشتباه بزرگیست.......
تلخ کردن زندگی خود
برای کسی که......... در دوری ما
شیرین ترین لحظات
زندگیش را سپری می کند.
بعضی وقتا سکوت میکنی چون اینقدر رنجیدی که نمی خوای حرفی بزنی....
بعضی وقتا سکوت می کنی چون واقعا حرفی واسه گفتن نداری...
گاه سکوت به اعتراضه.... گاهی انتظار... اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو که تو وجودت داری توصیف کنه
به سلامتی اونایی که هزارتا خاط رخواه دارن...!!
ولی دلشون گیرِ یه ب ی معرفته...!!
نقش درخت خشک را بازی میکنم..
نمیدانم چشم انتظار بهار باشم..
یا هیزم شکن..
چیزی ویرانگرتر از این نیست که دریابیم
فریب همان کسانی را خورده ایم................................................. که باورش داشته ایم
ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺮﻑ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯾﺖ،
ﺧﺎﺭﯼ ﮐُﺸﻨﺪﻩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﯽ
ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
"ﺑﺪﺍﻧﯽ"
ﺣﺘّﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﻋﻤﺮﺵ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮِ ﺗﻮ ﺑﻐﺾ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم!
من را به من نبودن محکوم نکن!
من همانم که درگیر عشقش بودی!
یادت نمی آید؟!
من همانم!
حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم