10-07-2013، 22:27
اينك ستاره اي بر اسمان شبم لبخند ميزند
من ميرفتم واو در راه
در تمامي راه با من بود
در تمامي كوچه پس كوچه هاي اين راه بي بازگشت تكرار شدني
در لحظات عشق وسكوت ودلداده گي،
تا شبكوره هاي اشتباه و نا امني،
او بود
انچه كه سبزوگرم وايمنم ميكرد.
در ان نقطه هاي معصومانه يكي شدن
كه دريچه ناگاه باز ميشدو من در وراي ان
خودرا
مي ديدم با ماه
رقص كنان
ودر ان لحظات با شكوهي كه قلبم ذوب ميشدو
زير پايم مي چكيد
و نواي ني در گوشهاي غريبانه ام مي نواخت
وچشمانم سرشار از لذت چرخان ديدار
مرا به ژرفناي ابديت ميدوخت،
انجا،توبودي
بيگانه اي اميخته با جان شيرينم
اشناي قطره كوچك خداييم
تودر تمام راه
در تمامي اين راه بي بازگشت تكرار شدني
از پشت غبار ماه
نظاره ام ميكردي
و من بي خبر از تو
در كوچه پس كوچه هاي معصومانه تنهايي ام
در چشمهاي عابران پير
ديوانه وار تورا فرياد ميكردم
وتو انجا بودي.
--------------------------------------------------------------------------------
من ميرفتم واو در راه
در تمامي راه با من بود
در تمامي كوچه پس كوچه هاي اين راه بي بازگشت تكرار شدني
در لحظات عشق وسكوت ودلداده گي،
تا شبكوره هاي اشتباه و نا امني،
او بود
انچه كه سبزوگرم وايمنم ميكرد.
در ان نقطه هاي معصومانه يكي شدن
كه دريچه ناگاه باز ميشدو من در وراي ان
خودرا
مي ديدم با ماه
رقص كنان
ودر ان لحظات با شكوهي كه قلبم ذوب ميشدو
زير پايم مي چكيد
و نواي ني در گوشهاي غريبانه ام مي نواخت
وچشمانم سرشار از لذت چرخان ديدار
مرا به ژرفناي ابديت ميدوخت،
انجا،توبودي
بيگانه اي اميخته با جان شيرينم
اشناي قطره كوچك خداييم
تودر تمام راه
در تمامي اين راه بي بازگشت تكرار شدني
از پشت غبار ماه
نظاره ام ميكردي
و من بي خبر از تو
در كوچه پس كوچه هاي معصومانه تنهايي ام
در چشمهاي عابران پير
ديوانه وار تورا فرياد ميكردم
وتو انجا بودي.
--------------------------------------------------------------------------------