امشبم مثل خیلی شبای دیگه یه حاله اشک چشامو پوشونده و
نم بهاری گونه هامو تر کرده یه لکه بزرگ غم صفحه سفید ذهنمو به تاریکی کشونده .
یه حسرت عمیق مدام تو سینم چنگ میکشه.
حسرت روزای بی تو بودن شبامو بی ستاره کرده.تصور روزای بی تو بودن از روزهام شبای خاکستری ساخته.
آره باورش سخته ولی باید باور کنم که بهار با تو بودن خزون شدو عادت لمس دستات برای همیشه اسیر چمدون های خاک گرفته شد.
چطور میشه نشست و دید و دم نزد وقتی که آرزوهات یکی یکی رنگ میبازن و زندگی سیاه قلمت کمرنگ و کمرنگ تر میشه.
منو ببخش اگه کمرنگم منو ببخش اگه کمرنگم
.................. ............................................ منو ببخش منو ببخش اگه هنوزم کمرنگم
.
نم بهاری گونه هامو تر کرده یه لکه بزرگ غم صفحه سفید ذهنمو به تاریکی کشونده .
یه حسرت عمیق مدام تو سینم چنگ میکشه.
حسرت روزای بی تو بودن شبامو بی ستاره کرده.تصور روزای بی تو بودن از روزهام شبای خاکستری ساخته.
آره باورش سخته ولی باید باور کنم که بهار با تو بودن خزون شدو عادت لمس دستات برای همیشه اسیر چمدون های خاک گرفته شد.
چطور میشه نشست و دید و دم نزد وقتی که آرزوهات یکی یکی رنگ میبازن و زندگی سیاه قلمت کمرنگ و کمرنگ تر میشه.
منو ببخش اگه کمرنگم منو ببخش اگه کمرنگم
.................. ............................................ منو ببخش منو ببخش اگه هنوزم کمرنگم
.