این مسخره بازیا چیه از خودت درمیاری ویدا جان؟
برو بچ انجمن رو گلابی گیر اوردی؟زشته با این سن و سالت دروغ میگی.راستی خواستگارت چی شد پ؟مگه قرار نبود چایی دم کردن یاد بگیری؟
اها راستی میرفتم رو سن یکدفعه ای میزدم گیتارمو میشکستم جمعیت کف کنن.بعدشم از لوله ی گاز همسایه بغل دستیمون بالا میرفتم.
با سنگم میزدم شیشه ی خونه ی همسایه ی داوود رو میشکستم بعدش انکار میکردم.
با زیر شلواری و زیرپوش میرفتم وسط خیابون به دخترا شماره میدادم.هرچی بچه میدیدم هم میزدم پس گردنش و فرار میکردم.
بعدشم همه ی وسایلمو میدادم به این و اون و میرفتم تو تختم تا بمیرم
برو بچ انجمن رو گلابی گیر اوردی؟زشته با این سن و سالت دروغ میگی.راستی خواستگارت چی شد پ؟مگه قرار نبود چایی دم کردن یاد بگیری؟
اها راستی میرفتم رو سن یکدفعه ای میزدم گیتارمو میشکستم جمعیت کف کنن.بعدشم از لوله ی گاز همسایه بغل دستیمون بالا میرفتم.
با سنگم میزدم شیشه ی خونه ی همسایه ی داوود رو میشکستم بعدش انکار میکردم.
با زیر شلواری و زیرپوش میرفتم وسط خیابون به دخترا شماره میدادم.هرچی بچه میدیدم هم میزدم پس گردنش و فرار میکردم.
بعدشم همه ی وسایلمو میدادم به این و اون و میرفتم تو تختم تا بمیرم
