06-08-2013، 13:54
زندگي هيپ هاپي
بدون حد و مرز بدون ترس انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم
زندگي هيپ هاپي
بدون ترس بدون حد و مرز انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم
همهٔ دور وريام مي گفتن نرم سراغ شب
نرم تو راه خلاف و نشم مچاله تر
نشستن گفتن از هر زير و بم تو زندگي
اما خودم پرم بگين من از کجا بگم هان؟
از شب به شب بيدار
نخ به نخ سيگار
لب به لب ليوان
الکل سر به سر ميذاشت با من
خط کج زياد تو راه راست من میکاشت
اما خواستم در بيام از نگاه به سختيا
از بيست و يک سال حسرت
بيست و يک سال دردم
تلخي هاي شهرم
بيست و يک سال جنگم
درد پشت و خنجر
زخم مشت تو فکم
3 تا کارد تو دستم
استرس تو مغزم
از مرگ باورام
تنگ شدن جا برام
قتل خواهرام برادرام
نفريناي شاهرگام
تو هر غروبي با اذان
يه درد بد تو سينه
يه درد لاعلاج
از نيازي که يه آدم آس وپاس به خون داشت
من سرباز قماري بودم که آس و شاه نشون داشت
بي بي ام تو اين قمار داشت حکم مادرم
و هيپ هاپ لعنتي شد زندگي و باورم
زندگي هيپ هاپي
بدون حد و مرز بدون ترس انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم
زندگي هيپ هاپي
بدون ترس بدون حد و مرز انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم
همه بازيکنا به صف شين که شروع شده بازي
محال محاله حالا خالي بشه باطري
حالا که به گوش توام صابون من ماسيد
باهاش حال کردي من داغونتم داشي
بيست و هفت فروردين 69 يه جايي
افتاد اتفاقي يه اتفاق خاصي
مامان من زاييد يه گولهٔ آتيش
آتيشي که از اولش رو قانونا شاشيد
برگرفته از کتاب قاتلاي جاني
فهميد که خيابونا جاي بچه ها نيست
اما باز ديد بچه ها که پر مي کنن لاتي
اين به بعد چه خونايي که رو زمينا پاشيد
اين به بعد چه پولايي که تو قمارا خوابيد
اين بعد مي فهمي که باید حقو چاپيد
بايد پولو پس گرفت هر چند که باشه ناچيز
پسر چه حالي داره زندگي هيپ هاپي
زندگي هيپ هاپي
بدون حد و مرز بدون ترس انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم
زندگي هيپ هاپي
بدون ترس بدون حد و مرز انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم
بدون حد و مرز بدون ترس انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم
زندگي هيپ هاپي
بدون ترس بدون حد و مرز انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم
همهٔ دور وريام مي گفتن نرم سراغ شب
نرم تو راه خلاف و نشم مچاله تر
نشستن گفتن از هر زير و بم تو زندگي
اما خودم پرم بگين من از کجا بگم هان؟
از شب به شب بيدار
نخ به نخ سيگار
لب به لب ليوان
الکل سر به سر ميذاشت با من
خط کج زياد تو راه راست من میکاشت
اما خواستم در بيام از نگاه به سختيا
از بيست و يک سال حسرت
بيست و يک سال دردم
تلخي هاي شهرم
بيست و يک سال جنگم
درد پشت و خنجر
زخم مشت تو فکم
3 تا کارد تو دستم
استرس تو مغزم
از مرگ باورام
تنگ شدن جا برام
قتل خواهرام برادرام
نفريناي شاهرگام
تو هر غروبي با اذان
يه درد بد تو سينه
يه درد لاعلاج
از نيازي که يه آدم آس وپاس به خون داشت
من سرباز قماري بودم که آس و شاه نشون داشت
بي بي ام تو اين قمار داشت حکم مادرم
و هيپ هاپ لعنتي شد زندگي و باورم
زندگي هيپ هاپي
بدون حد و مرز بدون ترس انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم
زندگي هيپ هاپي
بدون ترس بدون حد و مرز انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم
همه بازيکنا به صف شين که شروع شده بازي
محال محاله حالا خالي بشه باطري
حالا که به گوش توام صابون من ماسيد
باهاش حال کردي من داغونتم داشي
بيست و هفت فروردين 69 يه جايي
افتاد اتفاقي يه اتفاق خاصي
مامان من زاييد يه گولهٔ آتيش
آتيشي که از اولش رو قانونا شاشيد
برگرفته از کتاب قاتلاي جاني
فهميد که خيابونا جاي بچه ها نيست
اما باز ديد بچه ها که پر مي کنن لاتي
اين به بعد چه خونايي که رو زمينا پاشيد
اين به بعد چه پولايي که تو قمارا خوابيد
اين بعد مي فهمي که باید حقو چاپيد
بايد پولو پس گرفت هر چند که باشه ناچيز
پسر چه حالي داره زندگي هيپ هاپي
زندگي هيپ هاپي
بدون حد و مرز بدون ترس انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم
زندگي هيپ هاپي
بدون ترس بدون حد و مرز انتهاي رنگ شب
زندگي هيپ هاپي
زندگي چندتا مرد تو عمق درد اما سربلند بازهم