07-08-2013، 16:10
از راه دورمن تو را مي پرستم اي قبله گاه اميد من
از راه دورمن به تو عشق مي ورزم تا ديگر اين فاصله ها را حس
نكني ازراه دور درد دل هاي خودرا به توميگويم و تورادرآغوش محبت هاي خودم
مي فشارم ؛ آري از همين راه دور هم مي توان دست در شانه ام بگذاري؛باهم
قدم بزنيم به خواب عاشقي مي روم تا اين رويا برايم زنده شود
خاطره هايم راهميشه درذهنم مرورمي كنم وهيچگاه نمي گذارم
خاطرههاي لحظه ديدارمان ازذهنم دور شود اين فاصله ها
را با محبت و عشقم ازبين خواهم برد وكاري ميكنم
كه اين فاصله ها رو احساس نكني و اين است
برام يك خواب عاشقونه؛ خواب نگاه
به چشمان هم؛خواب باهم بودن
آري و اين است يك
فاصله عاشقونه
از راه دورمن به تو عشق مي ورزم تا ديگر اين فاصله ها را حس
نكني ازراه دور درد دل هاي خودرا به توميگويم و تورادرآغوش محبت هاي خودم
مي فشارم ؛ آري از همين راه دور هم مي توان دست در شانه ام بگذاري؛باهم
قدم بزنيم به خواب عاشقي مي روم تا اين رويا برايم زنده شود
خاطره هايم راهميشه درذهنم مرورمي كنم وهيچگاه نمي گذارم
خاطرههاي لحظه ديدارمان ازذهنم دور شود اين فاصله ها
را با محبت و عشقم ازبين خواهم برد وكاري ميكنم
كه اين فاصله ها رو احساس نكني و اين است
برام يك خواب عاشقونه؛ خواب نگاه
به چشمان هم؛خواب باهم بودن
آري و اين است يك
فاصله عاشقونه