14-08-2013، 14:01
منم هیچ وقتتتتتتتتتتت نگفتم قران تغییر کرده یا خواهد کرد
قران ربطی به وضو نداره؟پس این ایه ها چین؟
جوری که شیعه این ایه رو تفسیر میکنه:
ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَینِ وَإِن کُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ وَإِن کُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنکُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُم مِّنْهُ مَا یُرِیدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَکِن یُرِیدُ لِیُطَهَّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿6﴾
این آیه ای که نحوه ی وضو گرفتنو نشون میده
اول با دست راست آب و از جایی که مو روییده تا زیر چانه میشوریم.بعد با دست چپ از بالا به پایین آب میریزیم تا نوک انگشتا بعد به همین ترتیب دست چپ.بعد با دست راست بر روی سر مسح میکنیم یعنی دست میکشیم تا جلوی سر.بعد با دست راس از نوک انگشت تا جایی که پا بالا اومده(اون قسمت از روی پا که بالا اومده)مسح میکشیم به همین ترتیب پای چپ.
جوری که سنی تفسیر میکنه
[/font]
قران ربطی به وضو نداره؟پس این ایه ها چین؟
جوری که شیعه این ایه رو تفسیر میکنه:
ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَینِ وَإِن کُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ وَإِن کُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنکُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُم مِّنْهُ مَا یُرِیدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَکِن یُرِیدُ لِیُطَهَّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿6﴾
این آیه ای که نحوه ی وضو گرفتنو نشون میده
اول با دست راست آب و از جایی که مو روییده تا زیر چانه میشوریم.بعد با دست چپ از بالا به پایین آب میریزیم تا نوک انگشتا بعد به همین ترتیب دست چپ.بعد با دست راست بر روی سر مسح میکنیم یعنی دست میکشیم تا جلوی سر.بعد با دست راس از نوک انگشت تا جایی که پا بالا اومده(اون قسمت از روی پا که بالا اومده)مسح میکشیم به همین ترتیب پای چپ.
جوری که سنی تفسیر میکنه
بسم الله الرحمن الرحيم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ
اى کسانى که ايمان داريد، هرگاه بسوى اداى نماز ايستاديد ( خواستيد نماز ادا کنيد )
فَاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ
بايد: (۱) صورت خود را بشوييد، (۲) دست هايتان را تا آرنج بشوييد،
وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ (۳) سر خود را مسح ( آب ) بکشيد
وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ....
و (۴) پاهايتان را تا قوزک پا ( بشوييد.)سورة المائدة - آية ۶
ایراد های دوستان اهل تشیع
۱- اينكه اهل سنت شستن پاها را از خودشان درست کرده اند!
۲- آیه ی وضو فقط بر مسح پاهاست و نه غسل آن
۳- مسح پا به همراه مسح سر آمده است
۴- اتصالی بین فعل شستن صورت و دستها و پاها وجود ندارد
الله تعالی در این آیات به وضوح از شستن صورت و دستان تا حدود مرافق نام برده است. و سپس از مسح سر به این صورت واضح سخن گفته است:
...وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ (۳) به سر خود مسح ( آب ) بکشيد
وامسحوا .. مسح ( آب ) کنید به سرهایتان ...
خداوند در باره ی سرها و چگونگی لمس کردن نیز سخن گفته است: .بِرُؤُوسِكُمْ..
آوردن حرف " ب " قبل از رؤوسكم نشاندهنده ى اينست كه حتى رساندن مقدار کم آب هم كفايت مى كند و رساندن آب به تمام سر الزامى نيست.
اگر خداوند این حرف " ب " را نیاورده بود می شد : وَامْسَحُواْ رُؤُوسِكُمْ ...
سرهايتان را مسح آب بكشيد ( آب به تمام سرهايتان برسد ) . و حد نهایت مسح نیز روشن نشده است. که آنوقت تمامی سر وکشاندن آب به تمام سر الزامی می شد.
پس از آنجایی که لمس کردن سر با مقداری آب است ، اينست كه مجرد مسح آبی كم و سطحى نيز كفايت مى كند.
اهل تشیع مسح پاها را با دست کشیدن بر پشت پا کافی می بینند!! و این یک اشتباه بسیار بزرگ است که بی توجه به لغت قرآن شایع شده است!
سبب الزامی شدن شستن پاها و معطوف شمردن آن به فعل شستن ( فاغسلوا ) اینست که در ذکر پاها (( وَأَرْجُلَكُمْ )) حرف " ب " وجود ندارد که با مقدار کم كشاندن آب به پاها و خیسی آب کفایت کند.
بلکه اطلاق کلمه ی (( وَأَرْجُلَكُمْ )) خود بمعنای اینست که و تمام پاها مورد بحث است و نه مقداری یا قسمتی از آن.
يعني ته پاها و بین انگشتان و پشت و رویش نیز داخل است.
و اینست که تمام پاها را نمی توان با دست خیسی که بعد از کشاندن به موهای پیشانی ( حتی اگر طرف کچل هم باشد !! ) حسابی خشک شده ، با آب خيس كرد! زيرا مسح آب يعني رسيدن آب به آنجا و نه اينكه خود را فريب دهيم و بگوییم:
خوب، اولش دستمان خیس بود حالا خشک شده اشکالی ندارد حتی با وجود اینکه اثری از آب در دستان نباشد! اینست که مسح یعنی کشاندن آب و اینکه اثر آب به آنجا برسد.
و عبارت " مسح " در زبان عربی استعمال همیشگی دارد و همیشه به معنای پوشش و رسیدن ا ست.
مانند عبارت " مسح السکانی " يعني شمارش و زير نظر گرفتن تعداد سکان یک شهر یا کشور.
یا " مسح الأمني " یعنی به زیر پوشش امني قرار دادن یک منطقه ( مانند مناطق جنگی عراق که همیشه تحت پوشش سربازان آمریکایی و پلیس منطقه ایست
پس " مسح " بمعنای نوعی پوشش است و فرقش با شستن در اینست که در شستن ، مقدار بیشتری آب مصرف می شود و در مسح آب ، به کمترین مقدار اکتفا می شود تا فقط اثر آن بماند.
و این حدود خداوند است تا کسانی با اسراف در آب ( آبها را در كوچه و مسجد روان سازند! ) ، به خداوند نسبت زور ندهند زیرا تکلیف یا امر خداوند همیشه واضح است.
و اینکه خداوند در این آیه حداقل حدود را نشان داده برای این است تا در سخت ترین حالت نیز امکان عمل بدان میسر باشد.
و هرگز به این معنا نیست که : بیشتر از آن حد مایه ی باطل شدن است!
و اگر الله تعالی بعد از آن نفرموده بود : إِلَى الْكَعْبَيْنِ ( تا دو كعب )
ما ملزم می شدیم تمام پاهایمان را تا رانها بشوییم! ولی خداوند حدود پاها را از دوبرآمدگی دو طرف پاها بالاتر نبرده است تا فقط منطقه ی پایین کعبین مد نظر باشد.
حال باز به آیه برگردیم که با خطاب جمع آمده است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ
اى کسانى که ايمان داريد، هرگاه بسوى اداى نماز بپا خواستید
فَاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ
بايد: (۱) صورت خود را بشوييد، (۲) دست هايتان را تا آرنجها بشوييد،
وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ (۳) به سرهاى خود مسح آب بکشيد ( مقدار کمی آب برسانيد )
وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ....
و (۴) پاهايتان را تا دو قوزک پا بشوييد.
در کنار شستن دستها ( وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى) تا حدود آرنجها ( الْمَرَافِقِ ) بصورت جمع آمده است که طبیعی ست زیرا دستها یعنی دستان مجموعه ای افراد که هر فرد دو آرنج دارد و در مجموع می شود : آرنجها !
ولی متوجه می شویم در کنار یاد آوری " أَرْجُلَكُمْ " پاها دیگر سخن از قوزکها نیست والا می بایست اینچنین باشد:
و أرجلكم إلى الكعاب ... و پاهایتان را تا قوزکها ..
و بجایش آمده : و پاهایتان را تا دو قوزک ... الْكَعْبَيْنِ
و همه می دانیم مجموعه ی افراد بیشتر از ۲ کعب دارند!
و فقط این اشاره ایست به این حقیقت که هر پا دارای دو کعب است.
و اهل تشیع بدستور ملاهای بی سواد حق ندارند حتی بدانند ۲ کعبشان کجاست!
و اینست که به استخوان برجسته ى جلو پایشان می گویند " کعبین "!
در حالیکه با این حساب هر پایشان یک کعب بیشتر ندارد و اینست که در این آیه می بایست برای طرفداری از آنان بمانند " مرافق و ایدی " از " کعاب و ارجلکم " استفاده می شد!
همانطور که هر دست یک "مرفق " داشت و خداوند " مرافق " را در کنار " ایدی " آورده بود.
[font]يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ
اى کسانى که ايمان داريد، هرگاه بسوى اداى نماز ايستاديد ( خواستيد نماز ادا کنيد )
فَاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ
بايد: (۱) صورت خود را بشوييد، (۲) دست هايتان را تا آرنج بشوييد،
وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ (۳) سر خود را مسح ( آب ) بکشيد
وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ....
و (۴) پاهايتان را تا قوزک پا ( بشوييد.)سورة المائدة - آية ۶
ایراد های دوستان اهل تشیع
۱- اينكه اهل سنت شستن پاها را از خودشان درست کرده اند!
۲- آیه ی وضو فقط بر مسح پاهاست و نه غسل آن
۳- مسح پا به همراه مسح سر آمده است
۴- اتصالی بین فعل شستن صورت و دستها و پاها وجود ندارد
الله تعالی در این آیات به وضوح از شستن صورت و دستان تا حدود مرافق نام برده است. و سپس از مسح سر به این صورت واضح سخن گفته است:
...وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ (۳) به سر خود مسح ( آب ) بکشيد
وامسحوا .. مسح ( آب ) کنید به سرهایتان ...
خداوند در باره ی سرها و چگونگی لمس کردن نیز سخن گفته است: .بِرُؤُوسِكُمْ..
آوردن حرف " ب " قبل از رؤوسكم نشاندهنده ى اينست كه حتى رساندن مقدار کم آب هم كفايت مى كند و رساندن آب به تمام سر الزامى نيست.
اگر خداوند این حرف " ب " را نیاورده بود می شد : وَامْسَحُواْ رُؤُوسِكُمْ ...
سرهايتان را مسح آب بكشيد ( آب به تمام سرهايتان برسد ) . و حد نهایت مسح نیز روشن نشده است. که آنوقت تمامی سر وکشاندن آب به تمام سر الزامی می شد.
پس از آنجایی که لمس کردن سر با مقداری آب است ، اينست كه مجرد مسح آبی كم و سطحى نيز كفايت مى كند.
اهل تشیع مسح پاها را با دست کشیدن بر پشت پا کافی می بینند!! و این یک اشتباه بسیار بزرگ است که بی توجه به لغت قرآن شایع شده است!
سبب الزامی شدن شستن پاها و معطوف شمردن آن به فعل شستن ( فاغسلوا ) اینست که در ذکر پاها (( وَأَرْجُلَكُمْ )) حرف " ب " وجود ندارد که با مقدار کم كشاندن آب به پاها و خیسی آب کفایت کند.
بلکه اطلاق کلمه ی (( وَأَرْجُلَكُمْ )) خود بمعنای اینست که و تمام پاها مورد بحث است و نه مقداری یا قسمتی از آن.
يعني ته پاها و بین انگشتان و پشت و رویش نیز داخل است.
و اینست که تمام پاها را نمی توان با دست خیسی که بعد از کشاندن به موهای پیشانی ( حتی اگر طرف کچل هم باشد !! ) حسابی خشک شده ، با آب خيس كرد! زيرا مسح آب يعني رسيدن آب به آنجا و نه اينكه خود را فريب دهيم و بگوییم:
خوب، اولش دستمان خیس بود حالا خشک شده اشکالی ندارد حتی با وجود اینکه اثری از آب در دستان نباشد! اینست که مسح یعنی کشاندن آب و اینکه اثر آب به آنجا برسد.
و عبارت " مسح " در زبان عربی استعمال همیشگی دارد و همیشه به معنای پوشش و رسیدن ا ست.
مانند عبارت " مسح السکانی " يعني شمارش و زير نظر گرفتن تعداد سکان یک شهر یا کشور.
یا " مسح الأمني " یعنی به زیر پوشش امني قرار دادن یک منطقه ( مانند مناطق جنگی عراق که همیشه تحت پوشش سربازان آمریکایی و پلیس منطقه ایست
پس " مسح " بمعنای نوعی پوشش است و فرقش با شستن در اینست که در شستن ، مقدار بیشتری آب مصرف می شود و در مسح آب ، به کمترین مقدار اکتفا می شود تا فقط اثر آن بماند.
و این حدود خداوند است تا کسانی با اسراف در آب ( آبها را در كوچه و مسجد روان سازند! ) ، به خداوند نسبت زور ندهند زیرا تکلیف یا امر خداوند همیشه واضح است.
و اینکه خداوند در این آیه حداقل حدود را نشان داده برای این است تا در سخت ترین حالت نیز امکان عمل بدان میسر باشد.
و هرگز به این معنا نیست که : بیشتر از آن حد مایه ی باطل شدن است!
و اگر الله تعالی بعد از آن نفرموده بود : إِلَى الْكَعْبَيْنِ ( تا دو كعب )
ما ملزم می شدیم تمام پاهایمان را تا رانها بشوییم! ولی خداوند حدود پاها را از دوبرآمدگی دو طرف پاها بالاتر نبرده است تا فقط منطقه ی پایین کعبین مد نظر باشد.
حال باز به آیه برگردیم که با خطاب جمع آمده است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ
اى کسانى که ايمان داريد، هرگاه بسوى اداى نماز بپا خواستید
فَاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ
بايد: (۱) صورت خود را بشوييد، (۲) دست هايتان را تا آرنجها بشوييد،
وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ (۳) به سرهاى خود مسح آب بکشيد ( مقدار کمی آب برسانيد )
وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ....
و (۴) پاهايتان را تا دو قوزک پا بشوييد.
در کنار شستن دستها ( وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى) تا حدود آرنجها ( الْمَرَافِقِ ) بصورت جمع آمده است که طبیعی ست زیرا دستها یعنی دستان مجموعه ای افراد که هر فرد دو آرنج دارد و در مجموع می شود : آرنجها !
ولی متوجه می شویم در کنار یاد آوری " أَرْجُلَكُمْ " پاها دیگر سخن از قوزکها نیست والا می بایست اینچنین باشد:
و أرجلكم إلى الكعاب ... و پاهایتان را تا قوزکها ..
و بجایش آمده : و پاهایتان را تا دو قوزک ... الْكَعْبَيْنِ
و همه می دانیم مجموعه ی افراد بیشتر از ۲ کعب دارند!
و فقط این اشاره ایست به این حقیقت که هر پا دارای دو کعب است.
و اهل تشیع بدستور ملاهای بی سواد حق ندارند حتی بدانند ۲ کعبشان کجاست!
و اینست که به استخوان برجسته ى جلو پایشان می گویند " کعبین "!
در حالیکه با این حساب هر پایشان یک کعب بیشتر ندارد و اینست که در این آیه می بایست برای طرفداری از آنان بمانند " مرافق و ایدی " از " کعاب و ارجلکم " استفاده می شد!
همانطور که هر دست یک "مرفق " داشت و خداوند " مرافق " را در کنار " ایدی " آورده بود.
[/font]