14-08-2013، 16:36
پسر دایی محمد:
محمد خیلی بچه گلی بود .
یکی از دوستاش بعد از شهادتش درباره محمد خواب
دیده بود که :
دیدم محمد تو یه جایی سرسبز نشسته و همه جا نورانیه
ازش پرسیدم
چه خبره محمد؟
گفت مگه خبر نداری امروز تولد منه .
بعد ازش پرسیدم موقع شهادت خیلی درد کشیدی ؟
گفت درد چیه من یه دفعه ای دیدم همه جا نورانی شد ویه دست سمت
من اومد
گفت من امام حسین هستم مگه نمی خواستی من و ببینی
دستت و بده دست من ،من هم همین کار و کردم
بعد امام به من گفت برو جایگاه تو بهشته .
جالب اینه که طرف گفت شاید رویای صادقه نباشه
اما فرداکه رفتم سر قبر محمد دیدم
خانوادش رو قبرش کیک گذاشتن
پرسیدم چرا کیک گذاشتین سر قبر محمد ؟
گفتن اخه امروز تولد محمد بود .
بعد ا از اینجا فهمیدیم رویای رفیق ما صادقه بوده...
شهید محمد سلیمانی
شهادت :سال 89
[url=j;]
[/url] [url=j;]
[/url] [url=j;]
[/url] [url=j;]
[/url] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
محمد خیلی بچه گلی بود .
یکی از دوستاش بعد از شهادتش درباره محمد خواب
دیده بود که :
دیدم محمد تو یه جایی سرسبز نشسته و همه جا نورانیه
ازش پرسیدم
چه خبره محمد؟
گفت مگه خبر نداری امروز تولد منه .
بعد ازش پرسیدم موقع شهادت خیلی درد کشیدی ؟
گفت درد چیه من یه دفعه ای دیدم همه جا نورانی شد ویه دست سمت
من اومد
گفت من امام حسین هستم مگه نمی خواستی من و ببینی
دستت و بده دست من ،من هم همین کار و کردم
بعد امام به من گفت برو جایگاه تو بهشته .
جالب اینه که طرف گفت شاید رویای صادقه نباشه
اما فرداکه رفتم سر قبر محمد دیدم
خانوادش رو قبرش کیک گذاشتن
پرسیدم چرا کیک گذاشتین سر قبر محمد ؟
گفتن اخه امروز تولد محمد بود .
بعد ا از اینجا فهمیدیم رویای رفیق ما صادقه بوده...
شهید محمد سلیمانی
شهادت :سال 89
[url=j;]




