امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

^ـــ^♂/ ↙ گُــفـتُـــــگــویِ آزاد نُسـ×ــخِه ی چِـــِ ــهــِ ــــل ↘ ♂^ـــ^

وقتی پدرم روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعتراف میکنم بچه که بودم یواشکی میرفتم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه و با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه، پاره که میشد هیچ، عینکش می افتاد و بابا کل مطلب رو گم میکرد. کلاً پدرم 30ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکرد و حرص میخورد. اما هیچی بهم نمیگفت و من مانند خر کیف میکردم. تا اینکه یه روز پدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه رو کشید و با داد گفت: نکن بچـه. منم هول شدم مشت رو کوبیدم تو عینکه بابام. عینک شکست. من 5 روز تو شوک بودم!!Big GrinBig GrinBig GrinBig Grin
 سپاس شده توسط Ƒαкє ѕмιƖє ، FARID.SHOMPET ، bela vampire ، βΑllεяiηΑ♡ ، Mason


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: ^ـــ^♂/ ↙ گُــفـتُـــــگــویِ آزاد نُسـ×ــخِه ی چِـــِ ــهــِ ــــل ↘ ♂^ـــ^ - Hamidreza jefri HHH - 28-08-2013، 15:35


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان