✘گُـفــتُــگـ ــ ـ ــوے آزآב نَُـ ـ ــســפֿِــﮧ ے چِـ ـ ـهـلُ یِـکــ✘

[rval]

اوهوع داداش همشهـری !
خوفی؟!
کجویی کاکوی جونیم؟!
دلم برات تنگ شده!
(با لحجه شیرازی بخونش!)

بابا می ای زنو میذاره بیکار باشم منظورم زن داداشتا ایقد ول خرجی میکنه که نمیتونم لحظی
بیکار باشم هم بیرون کار میکنم هم توخه تا دیر وقت

عه؟!
گوسفند زن گرفتی؟!
به من نگفتی؟!-_-
برو گمشو!
نامرد ..
نگو کهدارم عمه هم میشمو خبر ندارم!-_-

زن کجا بود بابا تو هم چقدر دیر میگیری یادت رفته توی گفتگوهای قبلی که مثلا من داداشه متاهلتم و نقش یه آدم گرفتارو بازی میکردم من با این سنم زنم کجا بود ببینم شر برام درست نمیکنی؟