خب حمید من دخترم ..
بابای منم دستش سنگینه کبود شد تا دوروز بیرون نرفتم...
بابام ی چیزی گف ینی دعوام کرد منم جوابشو دادم اخه بابام از حاضر جوابی متنفره
منم نمیتونم این موقه ها لال شم
با مامان بابام بیشتر دعواهاشون سر همین حرص میخورن
خب نمیتونم دیگه چیکار کنم سر دعوا هی میگن هی میگن منتظر جوابتو دلیلت نمیمونن جوابم بدی میگن حاضرجوابی
اعصابشم از جای دیگه خورد بود بابامو میگم
زد دیگه . .
بابای منم دستش سنگینه کبود شد تا دوروز بیرون نرفتم...
بابام ی چیزی گف ینی دعوام کرد منم جوابشو دادم اخه بابام از حاضر جوابی متنفره
منم نمیتونم این موقه ها لال شم
با مامان بابام بیشتر دعواهاشون سر همین حرص میخورن
خب نمیتونم دیگه چیکار کنم سر دعوا هی میگن هی میگن منتظر جوابتو دلیلت نمیمونن جوابم بدی میگن حاضرجوابی
اعصابشم از جای دیگه خورد بود بابامو میگم
زد دیگه . .