امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

✘گُـفــتُــگـ ــ ـ ــوے آزآב نَُـ ـ ــســפֿِــﮧ ے چِـ ـ ـهـلُ یِـکــ✘

خب حمید من دخترم ..

بابای منم دستش سنگینه کبود شد تا دوروز بیرون نرفتم...


بابام ی چیزی گف ینی دعوام کرد  منم جوابشو دادم اخه بابام از حاضر جوابی متنفره

منم نمیتونم این موقه ها لال شم

با مامان بابام بیشتر دعواهاشون سر همین حرص میخورن

خب نمیتونم دیگه چیکار کنم سر دعوا هی میگن هی میگن منتظر جوابتو دلیلت نمیمونن جوابم بدی میگن حاضرجوابی

اعصابشم از جای دیگه خورد بود بابامو میگم

زد دیگه . .
 سپاس شده توسط *Nafas*


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: ✘گُـفــتُــگـ ــ ـ ــوے آزآב نَُـ ـ ــســפֿِــﮧ ے چِـ ـ ـهـلُ یِـکــ✘ - +shina+ - 31-08-2013، 11:23


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان