06-05-2012، 17:54
مي ترسم!....
من ازروزگار سنگدل از بايد ها
مي ترسم از آغاز هر سرنوشت واز طلوع هر زيبايي
من از روح سرگردان زندگي
از گريزان بودن ياران مي ترسم
از ان چه هستيم وهست مي ترسم!....
از جاده ي بي انتهايي كه عاقبت مرا آواره ي خود خواهند ساخت مي ترسم!
از لحظه ها و ساعتهايي كه مرا همانند خودشان بي عاطفه كردند.
مي ترسم از خود فراموشي هاي دلهاي پاك...
مي ترسم!........
من ازروزگار سنگدل از بايد ها
مي ترسم از آغاز هر سرنوشت واز طلوع هر زيبايي
من از روح سرگردان زندگي
از گريزان بودن ياران مي ترسم
از ان چه هستيم وهست مي ترسم!....
از جاده ي بي انتهايي كه عاقبت مرا آواره ي خود خواهند ساخت مي ترسم!
از لحظه ها و ساعتهايي كه مرا همانند خودشان بي عاطفه كردند.
مي ترسم از خود فراموشي هاي دلهاي پاك...
مي ترسم!........