02-09-2013، 0:31
مثه لحظه ی بارون و پاییز...مثه چشمای خسته ی لبریز
مثه اشکای ریخته رو گونه...دیگه چیزی ازم نمیمونه
مثه بارون و ابر بهاره...مثه لحظه ی خواب ستاره
مثه خاطره های پریده...دو نگاه به هم نرسیده
مثه شاعر و عشق و رفاقت...مثه حس غریب نجابت
مثه پرسه و گریه و خوندن...همه خاطره هاتو سوزوندن
مثه اشکای خواب شبونه...دیگه چیزی ازم نمیمونه
مثه اشکای ریخته رو گونه...دیگه چیزی ازم نمیمونه
مثه بارون و ابر بهاره...مثه لحظه ی خواب ستاره
مثه خاطره های پریده...دو نگاه به هم نرسیده
مثه شاعر و عشق و رفاقت...مثه حس غریب نجابت
مثه پرسه و گریه و خوندن...همه خاطره هاتو سوزوندن
مثه اشکای خواب شبونه...دیگه چیزی ازم نمیمونه