10-10-2014، 17:17
نیمکت نشینان بی مدعا
پیرزن با دستانی لرزان و کمری خمیده سوار اتوبوس می شود، چشم می دوزد تا کسی جایش را به او بدهد. ازدحام جمعیت او را بارها در معرض افتادن قرار می دهد اما...
اتوبوس به ایستگاه آخر می رسد و پیرزن بدون اینکه جایی برای نشستن پیدا کند، پیاده می شود!
سالمند
این یك تكه از پازل زندگی سپیدمویان شهر ماست، پدربزرگها و مادربزرگهایی كه روزگاری مثل خیلی از ما جوان و شاداب بودند و حالا با نشستن گرد سپید پیری روی مویشان، افتادن چینهای عمیق به پوستشان و لرزه بر اندامشان از بسیاری بی مهریها و بیتوجهیها دلشان خون است.سونامی خاموش سالمندی در ایران در راه است، جمعیت كشورمان به سرعت در حال گذار از مرحله جوانی به پیری است. سالمندانی كه خیلی هایشان آنقدر پیر و ازكارافتاده شدهاند كه تا ناچار نباشند از در خانه پایشان را بیرون نمیگذارند چون با این شرایط جسمانی هیچ چیز به اندازه تردد در شهر برایشان مشقتآور نیست.
تاكسیهایی كه ترجیح میدهند سالمندان را سوار نكنند، چون فكر میكنند در سوار و پیاده شدن كند هستند، اتوبوسهایی كه بلند بودن پلههایشان، بالا رفتن از آنها را برای سالمندان سخت میكند، خیابانهایی كه با وجود خطكشی عابر پیاده، سالمندان برای گذر از آن احساس ناامنی میكنند، رانندگانی كه در آخرین ثانیههای باقیمانده تا قرمز شدن چراغ در تلاشند با آخرین سرعت از تقاطع عبور كنند، غافل از اینكه این كارشان عابران سالمند را چقدر به وحشت میاندازد.
پدربزرگها و مادربزرگهایی كه گاه ناچار هستند مدتهای طولانی داخل اتوبوس و مترو سرپا بایستند و با هر ترمز كشدار به در و دیوار برخورد كنند.
سالمندانی كه وقتی سر و كارشان به سازمانها، ادارات یا مراكز خدماتی شهر میافتد، ساعتها باید در صفهای طولانی انتظار بكشند، شاید به كارشان رسیدگی شود و در این میان گاه باید برخوردهای تند كارمندان را هم به جان بخرند.
سالمندان شهر ما هنوز هم برای استفاده از بسیاری از امكانات و خدمات شهری با مشكلات جدی مواجهند، بسیاری از فضاهای شهری هنوز هم برای تردد آنها مناسبسازی نشده و هنوز هم زمینخوردن، شكستن دست و پا و ازكارافتادگی و خانهنشینی كابوس شبهای پدربزرگها و مادربزرگهای شهر ماست.
تاكسیهایی كه ترجیح میدهند سالمندان را سوار نكنند، چون فكر میكنند در سوار و پیاده شدن كند هستند، اتوبوسهایی كه بلند بودن پلههایشان، بالا رفتن از آنها را برای سالمندان سخت میكند، خیابانهایی كه با وجود خطكشی عابر پیاده، سالمندان برای گذر از آن احساس ناامنی میكنند، رانندگانی كه در آخرین ثانیههای باقیمانده تا قرمز شدن چراغ در تلاشند با آخرین سرعت از تقاطع عبور كنند، غافل از اینكه این كارشان عابران سالمند را چقدر به وحشت میاندازد
این داستان سالمندان شهر ماست؛ شهری كه سالمندان در آن با فضای شهر بیگانهاند؛ شهری كه با سالمندانش قهر است.
سونامی خاموش سالمندی
آمارهای رسمی از وجود بیش از شش میلیون سالمند در كشورمان حكایت دارد كه این تعداد تا سال 2050 به 26 درصد جمعیت ایران (حدود 18.5 میلیون نفر) سالمند خواهد رسید.
این در حالی است كه براساس آمار موجود تغییراتی كه در الگوی سنی جمعیت ایران در 30 تا 40 سال گذشته رخ داده، نشان میدهد جمعیت سالمندان كشور به سرعت در حال رشد است، درصورتی كه این میزان رشد جمعیت سالمند در كشورهای پیشرفته در صد تا 200 سال رخ میدهد، به همین دلیل سازمان جهانی بهداشت با توجه به سرعت تغییرات جمعیتی در ایران از افزایش جمعیت سالمندی در كشورمان بهعنوان «سونامی خاموش در ایران» نام برده و بر ضرورت برنامهریزی و توجه ویژه مسئولان به قشر سالمند برای برخورداری از زندگی سالم تاكید كرده است.
سالمند
پیادهروهای نامناسب؛ خیابانهای شیبدار
نمیدانیم شما چقدر با این جمله كه زندگی شهری هنوز آمادگی لازم را برای حضور شهروندان سالمند ندارد، موافقید، اما برای اینكه راحتتر به جواب برسید، فقط كافی است كمی در رفت و آمد سالمندان شهرمان در معابر و خیابانهای شهری دقیق شوید.
پیادهروهایی كه موزائیكهایش كنده شده؛ خیابانهای پر از چاله و دستانداز؛ جویهای عریض بدون پل كه عابران برای عبور از آن باید دورخیز كرده و خطر سقوط آزاد و شكسته شدن دست و پا را به جان بخرند؛ پلهای عابر پیاده با دهها پله و نبود مسیرهای ایمن برای تردد سالمندان در خیابانها به منظور جلوگیری از وقوع تصادفات احتمالی، هركدام از این مشكلات و نواقص بهتنهایی كافی است برای اینكه تردد سالمندان در سطح شهر با مشقتهای فراوان همراه شود.
نكته مهم دیگری كه در ساخت پیادهروها به آن توجه نمیشود، شرایط جسمی سالمندانی است كه به نوعی از معلولیت هم رنج میبرند؛ معلولان جسمی و حركتی و نابینایان برای عبور از پیادهروها و گذر در سطح شهر به سطوح شیبدار و مسیرهای ویژهای نیازمندند كه رفت و آمد آنها را با صندلی چرخدار یا عصا تسهیل كند.
سطوح مخصوص سالمندان و معلولان باید حداقل ناهمواری و دستانداز را داشته باشد تا افراد سالمند بتوانند براحتی از آن عبور كنند و با خطر زمین خوردن یا محدودیت در تردد مواجه نشوند، در حالی كه بسیاری از پیادهروها از این امكانات محروم هستند.
كمبود نیمكت و محل نشستن برای سالمندانی كه در سطح شهر تردد میكنند نیز نقص دیگری است كه ضرورت وجود آنها بهعنوان استراحتگاهی موقت جهت تجدیدقوا برای سالمندان به وضوح احساس میشود.
حق پایمال شده سالمندان در اماكن خدماتی
سالمندان شهر ما برای انجام بسیاری از كارهای روزمره در مراجعات خود به ادارات و سازمانهای خدماتی مختلف با مشكلات متعددی مواجه میشوند، بالا و پایین رفتن مكرر در میان طبقات برای گرفتن یك امضا یا دستور از یك مسئول برای سالمندان طاقتفرساست.
در مواردی هم كه در ادارهای آسانسور وجود دارد معمولا برای صرفهجویی در طبقات اول تا سوم توقف ندارند یا آسانسور به طبقات زیرزمین كه معمولا بایگانی و بخش فتوكپی در آنها مستقر است، نمیرود.
این كمبودها در كنار برخوردهای زننده برخی كارمندان با سالمندانی كه چارهای جز تحمل این شرایط سخت و دشوار را ندارند، زخمی عمیق به دل آنها میزند.
بیتوجهی به ضرورت جلب مشاركتهای اجتماعی جمعیت میلیونی سالمندان كشور در حالی است كه راهاندازی فرهنگسراهای سالمندان، كانونهای سالمندی، افزایش تعداد بوستانها و پاركهای محلهای و برگزاری برنامههای ویژه سالمندان در خانههای فرهنگ پاركهای محلهای با هدف افزایش حضور سالمندان در این مراكز میتواند موجب افزایش مشاركتهای اجتماعی سالمندان شود
این گلایههای بسیاری از سالمندان شهرمان است كه دبیر شورای عالی سالمندان كشور نیز آنها را كاملا پذیرفته و میگوید: مشكل مناسبسازی عبور و مرور به عنوان یكی از عمدهترین مشكلات سالمندان مطرح است و در حال حاضر بسیاری از اماكن عمومی، معابر، خیابانها، پاركها و مكانهای تفریحی برای سالمندان مناسب نشده و سالمندان نمیتوانند براحتی وارد اجتماع شده و از امكانات آن استفاده كنند.
به گفته یک کارشناس یکی از مشکلات در این رابطه شرایط سالمندان در مراجعات برای استفاده از خدمات عمومی مانند شهرداری، بانك و اماكن فرهنگی و هنری است. لازم است برای سالمندان امكانات ویژهای مانند سیستم نوبت دهی جداگانه، بلیت نیم بها و... در استفاده از خدمات عمومی اختصاص یابد و دسترسی سالمندان به سیستمهای اطلاع رسانی تسهیل شود.
نیمكتنشینی؛ تنها تفریح سالمندان!
تا به حال از پدربزرگ و مادربزرگتان پرسیدهاید كه برای گذران اوقات فراغتش چه میكند؟ شاید هم نپرسیده جواب را میدانید. به جرات میتوان گفت تنها تفریح و سرگرمی سالمندان ما ساعتها نشستن روی نیمكت پاركها و گپ و گفت با سالمندان همسن و سالشان است.
سالمند
شاید به همین دلیل است كه بازنشستگی برای سالمندان ایرانی در وهله اول تداعیكننده نیمكتنشینی در پاركهاست.
متاسفانه در حال حاضر عمده فعالیت خانههای فرهنگ و فرهنگسراها روی برنامههایی با محوریت جوانان یا خانوادهها و بانوان متمركز شده و گویی ضرورت در نظر گرفتن برنامههایی برای سالمندان در این اماكن نادیده گرفته شده است. بجز یك فرهنگسرا در تهران با عنوان فرهنگسرای سالمند تقریبا خلأ برنامههای ویژه آنان در سایر فرهنگسراها كاملا محسوس است.
بیتوجهی به ضرورت جلب مشاركتهای اجتماعی جمعیت میلیونی سالمندان كشور در حالی است كه راهاندازی فرهنگسراهای سالمندان، كانونهای سالمندی، افزایش تعداد بوستانها و پاركهای محلهای و برگزاری برنامههای ویژه سالمندان در خانههای فرهنگ پاركهای محلهای با هدف افزایش حضور سالمندان در این مراكز میتواند موجب افزایش مشاركتهای اجتماعی سالمندان شود.
راهی كه باید رفت
سونامی خاموش سالمندی در ایران در راه است، جمعیت كشورمان به سرعت در حال گذار از مرحله جوانی به پیری است.
با نگاهی كلی به وضعیت زندگی و امكانات رفاهی و تفریحی این قشر از جامعه، دشواری گذران شب و روز این قشر از جامعه ملموس میشود، نمیخواهم قلمفرسایی كنم و به قول صاحبمنصبان تشویش اذهان بنمایم اما هنگامی كه شرایط نامساعد شهری در كنار مشكلات جسمی و روحی كه بسیاری از سالمندان در سنین پیری و از كارافتادگی با آن دست و پنجه نرم میكنند، همچنین مشكلات مالی و ناتوانی در تامین هزینههای زندگی كه گاه مراجعه این قشر برای درمانشان را نیز تحتالشعاع خود قرار میدهد، نگرانیها در میان جمعیت میانسال كشورمان را صد چندان میكند؛
یقینا دیگر اندکی جای تامل دارد...
بسیاری از كشورهای دنیا جمعیت سالمندی خود را فراموش نكردهاند و حتی برای بهرهمندی از تواناییهای این قشر در دوره پیری، حضور فعالانه آنها در اجتماع و احساس رضایتمندی از زندگی، برنامهریزیهای ویژهای دارند، در چنین شرایطی شاید زمان آن فرارسیده كه مسئولان سازمانهای متولی سالمندان، نگاه جدیتری به این قشر و دغدغههای آنها در دوره سالمندی داشته باشند تا لااقل قدری از بیتوجهی ها را با برنامهریزی های مدون جبران كرده و برای رفاه حال سالمندان درصدی از خدمات خود را به آنان اختصاص دهند.
حرف آخر...
یادمان باشد که
سالمندان روزگاری برای خود در جامعه كسی بودند اما امروز چشمانشان را به آسمان خالی از عشق دوختهاند.
ایجاد یك محیط شاد و سالم توسط نهادهایی چون بهزیستی، شهرداری، میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، تربیتبدنی و ... لحظات خوشی را به ارمغان میآورد كه در نوع خود میتواند باقیات و صالحات باشد.
پیرزن با دستانی لرزان و کمری خمیده سوار اتوبوس می شود، چشم می دوزد تا کسی جایش را به او بدهد. ازدحام جمعیت او را بارها در معرض افتادن قرار می دهد اما...
اتوبوس به ایستگاه آخر می رسد و پیرزن بدون اینکه جایی برای نشستن پیدا کند، پیاده می شود!
سالمند
این یك تكه از پازل زندگی سپیدمویان شهر ماست، پدربزرگها و مادربزرگهایی كه روزگاری مثل خیلی از ما جوان و شاداب بودند و حالا با نشستن گرد سپید پیری روی مویشان، افتادن چینهای عمیق به پوستشان و لرزه بر اندامشان از بسیاری بی مهریها و بیتوجهیها دلشان خون است.سونامی خاموش سالمندی در ایران در راه است، جمعیت كشورمان به سرعت در حال گذار از مرحله جوانی به پیری است. سالمندانی كه خیلی هایشان آنقدر پیر و ازكارافتاده شدهاند كه تا ناچار نباشند از در خانه پایشان را بیرون نمیگذارند چون با این شرایط جسمانی هیچ چیز به اندازه تردد در شهر برایشان مشقتآور نیست.
تاكسیهایی كه ترجیح میدهند سالمندان را سوار نكنند، چون فكر میكنند در سوار و پیاده شدن كند هستند، اتوبوسهایی كه بلند بودن پلههایشان، بالا رفتن از آنها را برای سالمندان سخت میكند، خیابانهایی كه با وجود خطكشی عابر پیاده، سالمندان برای گذر از آن احساس ناامنی میكنند، رانندگانی كه در آخرین ثانیههای باقیمانده تا قرمز شدن چراغ در تلاشند با آخرین سرعت از تقاطع عبور كنند، غافل از اینكه این كارشان عابران سالمند را چقدر به وحشت میاندازد.
پدربزرگها و مادربزرگهایی كه گاه ناچار هستند مدتهای طولانی داخل اتوبوس و مترو سرپا بایستند و با هر ترمز كشدار به در و دیوار برخورد كنند.
سالمندانی كه وقتی سر و كارشان به سازمانها، ادارات یا مراكز خدماتی شهر میافتد، ساعتها باید در صفهای طولانی انتظار بكشند، شاید به كارشان رسیدگی شود و در این میان گاه باید برخوردهای تند كارمندان را هم به جان بخرند.
سالمندان شهر ما هنوز هم برای استفاده از بسیاری از امكانات و خدمات شهری با مشكلات جدی مواجهند، بسیاری از فضاهای شهری هنوز هم برای تردد آنها مناسبسازی نشده و هنوز هم زمینخوردن، شكستن دست و پا و ازكارافتادگی و خانهنشینی كابوس شبهای پدربزرگها و مادربزرگهای شهر ماست.
تاكسیهایی كه ترجیح میدهند سالمندان را سوار نكنند، چون فكر میكنند در سوار و پیاده شدن كند هستند، اتوبوسهایی كه بلند بودن پلههایشان، بالا رفتن از آنها را برای سالمندان سخت میكند، خیابانهایی كه با وجود خطكشی عابر پیاده، سالمندان برای گذر از آن احساس ناامنی میكنند، رانندگانی كه در آخرین ثانیههای باقیمانده تا قرمز شدن چراغ در تلاشند با آخرین سرعت از تقاطع عبور كنند، غافل از اینكه این كارشان عابران سالمند را چقدر به وحشت میاندازد
این داستان سالمندان شهر ماست؛ شهری كه سالمندان در آن با فضای شهر بیگانهاند؛ شهری كه با سالمندانش قهر است.
سونامی خاموش سالمندی
آمارهای رسمی از وجود بیش از شش میلیون سالمند در كشورمان حكایت دارد كه این تعداد تا سال 2050 به 26 درصد جمعیت ایران (حدود 18.5 میلیون نفر) سالمند خواهد رسید.
این در حالی است كه براساس آمار موجود تغییراتی كه در الگوی سنی جمعیت ایران در 30 تا 40 سال گذشته رخ داده، نشان میدهد جمعیت سالمندان كشور به سرعت در حال رشد است، درصورتی كه این میزان رشد جمعیت سالمند در كشورهای پیشرفته در صد تا 200 سال رخ میدهد، به همین دلیل سازمان جهانی بهداشت با توجه به سرعت تغییرات جمعیتی در ایران از افزایش جمعیت سالمندی در كشورمان بهعنوان «سونامی خاموش در ایران» نام برده و بر ضرورت برنامهریزی و توجه ویژه مسئولان به قشر سالمند برای برخورداری از زندگی سالم تاكید كرده است.
سالمند
پیادهروهای نامناسب؛ خیابانهای شیبدار
نمیدانیم شما چقدر با این جمله كه زندگی شهری هنوز آمادگی لازم را برای حضور شهروندان سالمند ندارد، موافقید، اما برای اینكه راحتتر به جواب برسید، فقط كافی است كمی در رفت و آمد سالمندان شهرمان در معابر و خیابانهای شهری دقیق شوید.
پیادهروهایی كه موزائیكهایش كنده شده؛ خیابانهای پر از چاله و دستانداز؛ جویهای عریض بدون پل كه عابران برای عبور از آن باید دورخیز كرده و خطر سقوط آزاد و شكسته شدن دست و پا را به جان بخرند؛ پلهای عابر پیاده با دهها پله و نبود مسیرهای ایمن برای تردد سالمندان در خیابانها به منظور جلوگیری از وقوع تصادفات احتمالی، هركدام از این مشكلات و نواقص بهتنهایی كافی است برای اینكه تردد سالمندان در سطح شهر با مشقتهای فراوان همراه شود.
نكته مهم دیگری كه در ساخت پیادهروها به آن توجه نمیشود، شرایط جسمی سالمندانی است كه به نوعی از معلولیت هم رنج میبرند؛ معلولان جسمی و حركتی و نابینایان برای عبور از پیادهروها و گذر در سطح شهر به سطوح شیبدار و مسیرهای ویژهای نیازمندند كه رفت و آمد آنها را با صندلی چرخدار یا عصا تسهیل كند.
سطوح مخصوص سالمندان و معلولان باید حداقل ناهمواری و دستانداز را داشته باشد تا افراد سالمند بتوانند براحتی از آن عبور كنند و با خطر زمین خوردن یا محدودیت در تردد مواجه نشوند، در حالی كه بسیاری از پیادهروها از این امكانات محروم هستند.
كمبود نیمكت و محل نشستن برای سالمندانی كه در سطح شهر تردد میكنند نیز نقص دیگری است كه ضرورت وجود آنها بهعنوان استراحتگاهی موقت جهت تجدیدقوا برای سالمندان به وضوح احساس میشود.
حق پایمال شده سالمندان در اماكن خدماتی
سالمندان شهر ما برای انجام بسیاری از كارهای روزمره در مراجعات خود به ادارات و سازمانهای خدماتی مختلف با مشكلات متعددی مواجه میشوند، بالا و پایین رفتن مكرر در میان طبقات برای گرفتن یك امضا یا دستور از یك مسئول برای سالمندان طاقتفرساست.
در مواردی هم كه در ادارهای آسانسور وجود دارد معمولا برای صرفهجویی در طبقات اول تا سوم توقف ندارند یا آسانسور به طبقات زیرزمین كه معمولا بایگانی و بخش فتوكپی در آنها مستقر است، نمیرود.
این كمبودها در كنار برخوردهای زننده برخی كارمندان با سالمندانی كه چارهای جز تحمل این شرایط سخت و دشوار را ندارند، زخمی عمیق به دل آنها میزند.
بیتوجهی به ضرورت جلب مشاركتهای اجتماعی جمعیت میلیونی سالمندان كشور در حالی است كه راهاندازی فرهنگسراهای سالمندان، كانونهای سالمندی، افزایش تعداد بوستانها و پاركهای محلهای و برگزاری برنامههای ویژه سالمندان در خانههای فرهنگ پاركهای محلهای با هدف افزایش حضور سالمندان در این مراكز میتواند موجب افزایش مشاركتهای اجتماعی سالمندان شود
این گلایههای بسیاری از سالمندان شهرمان است كه دبیر شورای عالی سالمندان كشور نیز آنها را كاملا پذیرفته و میگوید: مشكل مناسبسازی عبور و مرور به عنوان یكی از عمدهترین مشكلات سالمندان مطرح است و در حال حاضر بسیاری از اماكن عمومی، معابر، خیابانها، پاركها و مكانهای تفریحی برای سالمندان مناسب نشده و سالمندان نمیتوانند براحتی وارد اجتماع شده و از امكانات آن استفاده كنند.
به گفته یک کارشناس یکی از مشکلات در این رابطه شرایط سالمندان در مراجعات برای استفاده از خدمات عمومی مانند شهرداری، بانك و اماكن فرهنگی و هنری است. لازم است برای سالمندان امكانات ویژهای مانند سیستم نوبت دهی جداگانه، بلیت نیم بها و... در استفاده از خدمات عمومی اختصاص یابد و دسترسی سالمندان به سیستمهای اطلاع رسانی تسهیل شود.
نیمكتنشینی؛ تنها تفریح سالمندان!
تا به حال از پدربزرگ و مادربزرگتان پرسیدهاید كه برای گذران اوقات فراغتش چه میكند؟ شاید هم نپرسیده جواب را میدانید. به جرات میتوان گفت تنها تفریح و سرگرمی سالمندان ما ساعتها نشستن روی نیمكت پاركها و گپ و گفت با سالمندان همسن و سالشان است.
سالمند
شاید به همین دلیل است كه بازنشستگی برای سالمندان ایرانی در وهله اول تداعیكننده نیمكتنشینی در پاركهاست.
متاسفانه در حال حاضر عمده فعالیت خانههای فرهنگ و فرهنگسراها روی برنامههایی با محوریت جوانان یا خانوادهها و بانوان متمركز شده و گویی ضرورت در نظر گرفتن برنامههایی برای سالمندان در این اماكن نادیده گرفته شده است. بجز یك فرهنگسرا در تهران با عنوان فرهنگسرای سالمند تقریبا خلأ برنامههای ویژه آنان در سایر فرهنگسراها كاملا محسوس است.
بیتوجهی به ضرورت جلب مشاركتهای اجتماعی جمعیت میلیونی سالمندان كشور در حالی است كه راهاندازی فرهنگسراهای سالمندان، كانونهای سالمندی، افزایش تعداد بوستانها و پاركهای محلهای و برگزاری برنامههای ویژه سالمندان در خانههای فرهنگ پاركهای محلهای با هدف افزایش حضور سالمندان در این مراكز میتواند موجب افزایش مشاركتهای اجتماعی سالمندان شود.
راهی كه باید رفت
سونامی خاموش سالمندی در ایران در راه است، جمعیت كشورمان به سرعت در حال گذار از مرحله جوانی به پیری است.
با نگاهی كلی به وضعیت زندگی و امكانات رفاهی و تفریحی این قشر از جامعه، دشواری گذران شب و روز این قشر از جامعه ملموس میشود، نمیخواهم قلمفرسایی كنم و به قول صاحبمنصبان تشویش اذهان بنمایم اما هنگامی كه شرایط نامساعد شهری در كنار مشكلات جسمی و روحی كه بسیاری از سالمندان در سنین پیری و از كارافتادگی با آن دست و پنجه نرم میكنند، همچنین مشكلات مالی و ناتوانی در تامین هزینههای زندگی كه گاه مراجعه این قشر برای درمانشان را نیز تحتالشعاع خود قرار میدهد، نگرانیها در میان جمعیت میانسال كشورمان را صد چندان میكند؛
یقینا دیگر اندکی جای تامل دارد...
بسیاری از كشورهای دنیا جمعیت سالمندی خود را فراموش نكردهاند و حتی برای بهرهمندی از تواناییهای این قشر در دوره پیری، حضور فعالانه آنها در اجتماع و احساس رضایتمندی از زندگی، برنامهریزیهای ویژهای دارند، در چنین شرایطی شاید زمان آن فرارسیده كه مسئولان سازمانهای متولی سالمندان، نگاه جدیتری به این قشر و دغدغههای آنها در دوره سالمندی داشته باشند تا لااقل قدری از بیتوجهی ها را با برنامهریزی های مدون جبران كرده و برای رفاه حال سالمندان درصدی از خدمات خود را به آنان اختصاص دهند.
حرف آخر...
یادمان باشد که
سالمندان روزگاری برای خود در جامعه كسی بودند اما امروز چشمانشان را به آسمان خالی از عشق دوختهاند.
ایجاد یك محیط شاد و سالم توسط نهادهایی چون بهزیستی، شهرداری، میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، تربیتبدنی و ... لحظات خوشی را به ارمغان میآورد كه در نوع خود میتواند باقیات و صالحات باشد.