اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو)

#1
سلام دوستان فلشخوریHeart


من یه سوال ازتون داشتم...Blush


میخواستم ببینم نظرتون راجب عشق چیه ؟؟


تا حالا عاشق شدید؟؟


ممنون میشم اگه میشه داستان عشقتون رو به طور خلاصه بنویسید ...
یا اگه ماجرای خیانت به یه عاشق رو خوندید که دوسش دارید بنویسیدBlush

خودم براتون یه داستان رو مینویسم چون عاشق نشدمAngel

نشسته بودم رو نیم‌کتِ پارک، کلاغ‌ها را می‌شمردم تا بیاید. سنگ می‌انداختم بهشان. می‌پریدند، دورتر می‌نشستند. کمی بعد دوباره برمی‌گشتند، جلوم رژه می‌رفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی‌ شدم. شاخه‌گلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت می‌پژمرد…
طاقتم طاق شد. از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سرِ کلاغ‌ها.
گل را هم انداختم زمین، پاسارَش کردم. گَند دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
زدم بهش. گل‌برگ‌هاش کَنده، پخش، لهیده شد. بعد، یقه‌ی پالتوم را دادم بالا، دست‌هام را کردم تو جیب‌هاش، راهم را کشیدم رفتم. نرسیده به درِ پارک، صِداش از پشتِ سر آمد.
صدای تندِ قدم‌هاش و صِدای نَفَس نَفَس‌هاش هم.
برنگشتم به‌ رووش. حتی برای دعوا، مُرافعه، قهر. از در خارج شدم. خیابان را به دو گذشتم. هنوز داشت پُشتم می‌آمد. صدا پاشنه‌ی چکمه‌هاش را می‌شنیدم. می‌دوید صِدام می‌کرد.
آن‌طرفِ خیابان، ایستادم جلو ماشین. هنوز پُشتَ‌م بِش بود. کلید انداختَ‌م در را باز کنم، بنشینم، بروم. برای همیشه. باز کرده نکرده، صدای بووق – ترمزی شدید و فریاد – ناله‌ای کوتاه ریخت تو گوش‌هام – تو جانم
.
تندی برگشتم. دیدمش. پخشِ خیابان شده بود. به‌روو افتاده بود جلو ماشینی که بِش زده بود و راننده‌ش هم داشت توو سرِ خودش می‌زد. سرش خورده بود روو آسفالت، پُکیده بود و خون، راه کشیده بود می‌رفت سمتِ جوویِ کنارِ خیابان
.
ترس‌خورده – هول دویدم طرفش. بالا سرش ایستادم
.
مبهوت.گیج.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مَنگ .هاج و واج نِگاش کردم.
توو دستِ چپش بسته‌ی کوچکی بود. کادو پیچ. محکم چسبیده بودش. نِگام رفت ماند روو آستینِ مانتوش که بالا شده، ساعتَ‌ش پیدا بود. چهار و پنج دقیقه. نگام برگشت ساعتِ خودم را سُکید
.
چهار و چهل و پنج دقیقه
!
گیجْ – درب و داغانْ نِگا ساعتِ راننده‌ی بخت برگشته کردم.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عدلْ چهار و پنج دقیقه بود!!


سپاااااسBlushBlush
6gd

دارم دختر خوبے ميشم...

██████████████] 99%

.

.

.

.
✘error ✘


====》هه نشُد ڪه!
پاسخ
 سپاس شده توسط حنا خانوم ، صدف 2014 ، Cigarettes.at.daybreak ، Sanita.p ، کسی پشت سرم اب نریخت ، TARA* ، ຖēŞค๑໓ ، ÆҐÆŠĦ ، adminSurd Girl # ، مبینا1379 ، CAROLINA ، آراگل ، هدیه 20 ، Thyme ، پسر شاد ، پرهام 15 ، فرانه ، み£∂ɨע£ ، ѕтяong ، مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - دختر کره ای - 23-12-2014، 17:13


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان