امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

| تفسیــر اشعــار حــافظ شیــرازی |

#3
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر

                                      نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها
   این بیت از نخستین غزل دیوان که غزلی سراسرعرفانی در شیوه سلوک و دشواریهای آن است انتخاب شده لذا می توان مضمون آن رااز نوع همان مطالب یعنی دشواریهای سلوک تلقی کرد.
   درباره این بیت دو گونه شرح می توان ارائه داد:
   1) خودکامی و یا خودسری یکی از تمایلات نفسانی است و اکثر عارفان بزرگ آنرا از آفـــات سلوک ومونع دیدار معشوق شمرده اند. مستملی بخاری می گوید:
   و نفس حجاب حق است. هـرکه به هوای نفس رود، خدای را بگذارد؛ چنانکه خدا می گوید آن کس که بر هوای نفس خویش رفت، گفت او هوای خویش را خدای خویش گرفته است (فرقان 43) وتا ایـن حجاب از پیش دل برنخیزد، نور معرفت دردل راه نیابد.
   از شیخ ابو سعید ابوالخیر نقل است که : حجاب میان بنده وخدای آسمان وزمین و عرش وکرسی هست؛
پندار تو و منی تو حجاب توست، از میان برگیـر، بهخدای رسیدی.
(اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید، ص 299)
   از دیدگاه حافظ نیز خودکامی حجاب راه و حائل میان عاشق و معشوق است :
   - میان عاشق ومعشوق هیچ حائل نیست               
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیــز
   - نبندی زان میان طـــــــرفی کمـروار
اگــــــــر خــــــود را ببینـــی در میانــــه
   2) یکی از لوازم سلوک که مورد تأکید اکثر بزرگان صوفیه قرار گرفته، انتخاب پیر طریق در آغاز سلوک است تا سالک را از آفات و خطرات راه آگاه سازد و در راه رسیدن به مقصود یاری دهد.
   از برخی ابیات حافظ بر می آید که در آغاز کار، تنها قدم در وادی سلوک نهاده و از تکروی، نتیجه ای جز گمراهی بدست نیاورده است.
   حاصل تجارب تلخ او در ابیات زیـر منعکس است:
- به کوی عشــــق منه بی دلیل راه قـــدم
که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
- کار از تو می رود مددی ای دلیل راه
کانصاف می دهیم و ز راه اوفتاده ایم
   با توجه به شرح فوق، می توان مضمون بیت مورد بحث را به سلوک خودسرانه حافظ و عواقب نا مطلوب آن حمل کرد.
   بر این دو نظر می توان اشکال کرد که خودکامی در سلوک سر انجام منتهی به گمراهی سالک خواهد شد و این مسئله از اسرا پنهانی سالک است، بر فرض افشا شدن، چندان زشت و نا پسند نیست که موجب بدنامی و رسوایی او شود.  در روزگار ما که گزینش پیر در سلوک عارفانه ضرورت ندارد، بحثی کم اهمیت تلقی شود، اما در عصر حافظ (قرن هشتم هجری) که دوران اوج تصوف خانقاهی و گرمی بازار مشایخ صوفیه است، ترویج این عـقیده که با همت و تلاش شخصی می توان به مقصود رسید، در واقع نوعی قیام علیه اساس تصوف خانقاهی محسوب می شده؛ بدیهی است در چنین شرایطی شکست و ناکامی شاعر برجسته ای چون حافظ در سلوک انفرادی بشارتی عظیم برای زاهدان و صوفیان مسند نشین بوده است و به آنان فرصت می داده که در وی زبان طعن و ملامت بگشایند و چنانکه خود گوید، راز سر بسته اش را بر سر زبانها انداختند.
   این نکته نیز قابل ذکر است که علاقه شاعر به کسب جاه و شهـرت و پـرهیـز از بد نامی، جز تمایلات دوران جوانی اوست. بعدها در روزگار پیری که در سلوک عاشقانه به مقام اعلای پختگی رسیده، بر این میل غریزی هم فائق آمده است؛ لذا بد نامی را از لوازم رندی شمرده است :
  گـر مــرید راه عشقــــی فکر بد نامی مکـــــن
شیــــــــخ صنعان خرقه رهن خانه خمّار داشت
  وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیــــح ملک در حلقــــه زنّار داشــــت  
   ومانند گذشته از سرزنش و بد گویی مدعیان اندیشناک نیست:
   گر من از سرزنش مدعیان اند یشم
شیوه رندی و مستــــــی نرود از پیشم
   و در پایان یک غزل عارفانه، تجربه ای را که در راه رسیدن به شهرت به دست آورده خاطر نشان می کند:
نام حـــــافظ رقم نیک پذیرفــــت ولی
پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست 
پاسخ
 سپاس شده توسط Berserk


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: | تفسیــر اشعــار حــافظ شیــرازی | - Nυмв - 06-06-2015، 22:18

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  اشعــار ابوالفضــل حبیبــی [ غــزل پســت مــدرن ]

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان