نظرسنجی: تا اینجا که خوندین با حال بود یا نه؟
این نظرسنجی بسته شده است.
بله
100.00%
6 100.00%
خیر
0%
0 0%
در کل 6 رأی 100%
*شما به این گزینه رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم

#21
و دیدیم هیچ چیز خاصی نیست رو به ژانینا کردم و گفتم : یادمه تو واحد های شخصیت پاس کردی و کارگاه های شخصیت رفتی پس سر فرصت بهمون راجع شخصیت هاشون بگو (دوستان این موضوع واقعا وجود داره خواهر خودم روانشناس بالینی هست و میتونه از رو چهره ویژگی های اصلی شون رو بگه)
به بچه ها نگاه کردم دیدم مست خوابن گفتم برن بخوابن خودمم ساعت 5 صبح زنگ گذاشتم و یه دوش ده دقیقه ای گرفتم و خوابیدم
صبح با صدای زنگ گوشی بیدار شدم صداش رو قطع کردم رفتم تو آشپزخونه یه صبحونه مفصل درست کردم بچه ها رو بیدار کردم خودمم رفتم لباس انتخاب کنم یه مانتو طلایی با کمربند زنجیر مانند وَ شلوار لوله ای مشکی همراه با شال مشکی یه دستبند ظریف طلا هم دستم کردم تو حال سرک کشیدم ژاله و ژانین داشتن شماره بچه هایی رو که تو دانشگاه گیر اوردن رو به بچه ها میگفتن تا ذخیره کنن. من که رفتم پیششون ژانینا گفت: من از دم در خونه رادوین اینا تا روی اون میله ای که سر درب دانشگاه هست دوربین و شنود گذاشتم
ژاله : ما هم یه دختر گیر اوردیم از این فوضولا هر اتفاقی می افته بهمون میگه اسمش گیسوِ تو کار پسراست و فقط از پسرا میدونه
ژانین: تازه علاوه بر گیسو یه مسر هست باربد اینم فقط از دخترا میدونه
مژده : در مورد دوستانش باید بگم که سه تا دوست داره همشون با رادوین همسن هستن. نوژن که یه خواهر بزرگ تر از خودش داره . سپنتا , تصمیمی ترین دوستشه و تک فرزنده وَ مَهبُد که یه برادر دوقلو به نام هیربُد داره
_ولی در رابطه با رشته هاشون رادوین و سپنتا ریاضی ,نوژن عمران_راه سازی وَ
مهبد مهندسی _زیربنا حالا نوژان عمران_سدسازی و هیربد هم موسیقی
ژانینا : یه سر به دانشگاه میزنم مدیر دانشگاه و از دور ببینم چه جور آدمیه.
_منم میام سیستمشون و Hک کنم هر جور اطلاعات بخوایم توش هست


بازم سلام لطفا نظر بدین با نظراتون انگیزه میگیرم Smile
شمایی که مرا نمیشناسید ، بی باک در چشمانم خیره نشوید آنقدر ترسناک هستم که در راهم سر به سر ، تن به مرگ بدهید آن هم مقابل زنده ماندن کسانی که با آنها در بند من شدید و باز هم من ، همان پیمان شکن نامردم که شما از او میترسید
پاسخ
 سپاس شده توسط A lover ، sogol.bf ، اکسوال ، SOGOL.NM
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - Creative girl - 25-03-2017، 18:18

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان