عاشقای مهراب

[sina34916]

زیر تیغ

گفته بودم تو این محل غیرت من تکه
میکشم هر کسی که تیکه بندازه بهت
من هنوزم همونم که میونه یه لشکر قمه به دست سالم میام بیرون
گفته بودم سر این یکی حساسم گفته بودم سر این یکی ننه بابا نمیشناسم
یادته گفته بودم هر کی دس بزنه بهت به مولا جف دستاشو میندازم
دستتو بردار ازین خاطره هام زالو سفت عشقای دو هزاریو چشیدم چشیدم قلم پایی که پا بزاره رو مردونگیم خط قرمز روی تو کشیدم کشیدم برده نبودم که برات دولا بشم کوری برم گوش امثال تو رو بریم بریدم انگده حرس نخور جوش نزن گرد زمین مشتم به هم رسیدم رسیدم همیشه ی جایی میرسی که زانو هات میشکنه اونجاس که باید بفهمی زور زمونه بیشتره یه جایی هس که همه ی کا رو بارت افسوسه یه مریض روحی مونده با قرصای هر روزه گیر کردی توی قفس خواهشت پروازه تا شاخ شی واسه هر کی میگه بیری برو در بازه خندت طولانی نشه وقتی خط میکشی دور من اینو شنیدی که ته هر خنده گریس گل من

---

همسایه


خاطرات مثله یه تیغ کند می مونه که پاره نمیکنه فقط زخمامون می مونه
آدمای غمگین عجب حافظه ای دارن حواسشون پرته عاشقه تیغو طناب دارن
دیگه عادت کردم که بهت عادت نکنم قولای الکیه هیشکیو باور نکنم

میگرن گرفتم شنیدی امشب حالم خرابه از اون حالایی که دیدی
بد خوب میاد جلو چشم فقط اینو موندم تو چرا از من بریدی
تو آفتاب من بودی منم درخت بی سایه ما خونه یکی بودیم چطوری همسایه
تو همسایه ی من بود همسایه بودی این همسایه هنوز روت غیرت داره ها

اسم همسایه بخدا حرمت داره ها تو بی حرمتم نکن دستامو ول نکن
تنهایی یعنی با بغض بخوابی یعنی عکسشو میبینی زیر پتو دوباره گریه ات بگیره