نظرسنجی: رمانم چطوره
عالیه
مزخرفه
[نمایش نتایج]
 
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان عشق به سبک اجباری

#4
پارت دوم
برگشتنم همانا و باز شدن دهنم همانا . یعنی عمق فاجعه بود. پسرا همشون پشت سرمون

بودن و صورتاشون از خنده سرخ شده بود . برگشتن ما همانا و منفجر شدن اونا همانا

فاطی : درد ! مرض ! حناق ! خفه شید !

بهار : بهتون یاد ندادن فال گوش وایسادن کار درستی نیست ؟

بقیه هم اومدن یه چیزی بگن که یکی از پسرا مانع شد .

صابر : بچه ها الان وقت دعوا نیست بیخیال بچه نشین .

ما فن لاورای اکسو هستیم . امروزم میخوایم با چد تا از اهنگاشون برقصیم .

اوف تیپشونو . کثافطا . چه جیگرین ! از همه جیگر ترشونم اون سینای یخچاله .

فاطی : اماده این شروع کنیم ؟

بچه ها هم مثل گروه سرود گفتن : بـــــلــــه . فقط منو سینا ساکت بودیم .

اهنگ اول ولف بود که من از بس بدشانسم کناریم سینا بود .

شروع کردیم به رقصیدن بعد از اون هم ماما اور دوز چند تای دیگرو انجام دادیم .

ژاله : اووووووفـــــــــــــــ ! مردیم از خستگی .

-: وای اررره .

فاطی : من که میخوام فقط بخوابم .

اتی : خواهشن بزار هر وقت رسیدیم خونه بکپ . حواست باشه تو ماشین خوابت نبره که

میگم صابر بقلت کنه بیاردت تا اتاقت .

فاطی : صبر کن وایسا مگه دستم بهت نرسه .

همینجور داشت میدوید دنبال اتی . قهقهمون رفته بود رو هوا .

فاطی : که صابر بغلم کنه بزارم رو تخت ها ؟ ( اینارو با داد میگفت ) حتما یه بوسمم

میکنه بعد میره ؟ هـــــــــــــاا ؟

با تموم شدن این حرفش صدای قهقه مردونه به گوشمون خورد . برگشتنمون همانا و سرخ

شدنون همانا بازم پسرا حرفامونو شنیدن . و باز دوباره یه فا جعه بزرگ .

ســــــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــــــنـــــــــــــــــــــــــ​ـــــــــــــــا

همه رفتیم خونه صابر اینا چون مامانش اینا شیراز بودن دخترا ظاهرن به خانوادشون

گفتن میخوان از یه روستا خارج از شهر بازدید کنن شبم اونجا میمونم .

واقعا که چه خانواده بدبختی دارن . خک بر سر بارمان که عاشق بهار شده .

خاک بر سر این سروش که اجازه میده خواهرش جلویه مردم برقصه .

نمیدونم چرا ولی احساس میکنم این دختره عسل رو بزور اوردن . هــــــــــه !

مثل من . پووووووف !

وجی : خوبه حالا فقط میخوان ببرنت خواستگاری زنت بدن نمیخوان که ببرنت زیر

گیوتین .

واییی این کیه ؟

وجی : من ....

اینم پارت 2 تا اخر شب دو تا پارت دیگه میزارم
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
رمان عشق به سبک اجباری
پاسخ
 سپاس شده توسط Mr. Potato Head ، Nafas sam


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان عشق به سبک اجباری - seedni - 21-09-2018، 20:29

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان