امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4.25
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان تک آی|ز.م

#43
-اونقدر که بدونم چیکارس و برنامش واسه اینده چیه،بدونم شغل پدرو مادرش و برادراش چیه،بدونم جدا از خونوادش زندگی میکنه و یه ادم مستقلهو پیتونه از پس خودش و زندگیش بر بیاد،اونقدر که بدونم دوسم داره و نمیزاره کسی منو ازش بگیره.متوجه شدین اقای سهند محبی؟
درو باز کردم که از ماشین پیاده شم ولی قرار گرفتن دست سعید روی شونم مانع شد:وایستا ارزو...حرفاتو زدی بزار منم حرف بزنم.
شونمو تکون دادم تا دستش ازاد بشه ولی موفق نشدم.
-این‌قدر تلاش الکی نکن دختر...
راست میگفت.تلاشم الکی بود.تو این مدت دوماه خیلی ضعیف شده بودم.بدن درد و بی خوابی کلافم کرده بود...از فکرو خیالای زیادی شبا درست خوابم نمیبرد،وقتی هم که میخوابیدم مدام خوابای بد میدیدم و مجبور میشدم که ساعتو چند بار روی زنگ بزارم تا بیدار شم و نزارم اون کابوسا ادامه پیدا کنن ولی بی‌فایده بود...اصولا همه تلاشهای من بی فایده بود...اینم روش.اروم گرفتم ولی سهند دستشو برنداشت.
--دستتو بردار...جایی نمیرم.
-حرفامو که زدم ازادی هر جایی که میخوای بری.
کمی مکث کرد و ادامه داد:رابطتو با سهیل تموم کن.
--دیدی داری مزخرف میگی؟از اولشم...
نذاشت حرفمو تموم کنم:سهیل مریضه...
پوزخند زدم:هه...باشه مریضه...حتما تو سالمی؟
بدون اینکه نگام کنه با دست ازادش چند تا پرونده رو از تو داشبورد کشید بیرون:بیا...
با تعجب و حرص به پرونده ها نگا کردم.
--اینا چین؟برا من چن تا کاغذ جور کردی که بگی سهیل مریضه؟
سهند پروندهارو روی پام گذاشت:اول نگاشون کن،بعد هرچی دلت خواست بگو...من بی دلیل حرفی نمیزنم.
با سر انگشتام روی پروندهای لوله شده که حالا یه قوس ملایم گرفته بودن دست کشیدم.انگشتام میلرزیدن...انگار هوای داخل ماشین کم شده بود.اکسیژن نداشت.با تموم استرسی که وجودمو گرفته بود لای یکیشونو باز کردم.پرونده مربوط به یه مرکز مشاوره و خدمات روان درمانی بود.اروم نوشته هارو دنبال کردم تا به اسم و رسم بیمار رسیدم...سهیل محبی...۲۰ساله...عدم تعادل روانی...عدم کنترل...عدم...عدم...باز هم عدم...معنی نوشته هارو دیگه نمی فهمیدم...دیگه متوجه نبودم این عدم های پشت سرهم مربوط به چین...فقط مهم این بود که مربوط به کین...مربوط به سهیل محبی؛همه هست و نیست من از این هستی...دستای لرزونمو روی برگه های بعدی کشیدم...به سختی ورق میزدم...دست سهند از روی شونه هام شل شده بود...دوست داشتم الان بجای سهند سهیل کنارم میبود و میگفت که همه این کاغذا یه مشت چرندیاته...ولی مهر داشتن...امضا داشتن...انگار...انگار اعتبار داشتن...پرونده رو بستم و رفتم سراغ بعدی...نام بیمار سهیل محبی...۲۱ساله...بعدی سهیل محبی...۲۱ساله....بعدی هم سهیل محبی اما یکسال بزرگتر،۲۲ساله...و پرونده اخر هم سهیل محبی...۲۲ساله...پنج تا پروندا از پنج تا مرکز مشاوره مختلف...پنج تا پرونده و هر پنج تا متعلق به یک بیمار با چند نوع مشکل و اختلال مشابه که طبق توضیحات رفته رفته شدیدتر شده بودن...سرم خم شد...کمرم شکست...دوست داشتم باور نکنمشون ولی از طرفی دلم گواه بد میداد...انگار قرار بود این پرونده ها بشن خاتم مصیبتهای بیشمار من...سهند متوجه حال بدم شد و از ماشین پیاده شد:من الان برمیگردم...
و درو ماشینو بست...صدای در ماشین تو سرم اکو میشد...بین اون اختلالات رو به روش چیزایی نوشته شده بودن که من چیزی ازشون نمیفهمیدم اما هرچی بودن سال به سال همراه با سهیل رشد کرده بودن...دوباره پرونده هارو مرور کردم...اینبار لرزش دستام کمتر شده بود...انگاردیگه با اون حقیقتی که باید روبه رو شده بودم...از یه طرف دلم میگفت که سهند دروغ میگه و سرم میگفت که باید از اینهمه اعتمادم نسبت به سهیل کم کنم...انگار اشنایی من و سهیل تازه داشت معنی میداد...شاید سهیل واقعا مریض باشه...شاید...شاید همه اینا یه بازی بوده...تو دلم پوزخندی زدم...بازی چی اخه؟مگه تو چقدر مهمی دختر؟
ELDORADO
پاسخ
 سپاس شده توسط Sirvan10_a ، _leιтo_


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
رمان تک آی|ز.م - Z_m - 20-03-2020، 0:26
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 24-03-2020، 22:55
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 26-03-2020، 12:26
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 28-03-2020، 19:46
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 30-03-2020، 19:26
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 31-03-2020، 20:14
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 31-03-2020، 23:58
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 02-04-2020، 0:15
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 02-04-2020، 23:57
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 03-04-2020، 11:37
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 03-04-2020، 17:34
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 04-04-2020، 18:46
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 04-04-2020، 18:56
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 07-04-2020، 0:06
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 08-04-2020، 1:30
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 09-04-2020، 4:47
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 09-04-2020، 17:53
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 10-04-2020، 23:40
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 12-04-2020، 0:12
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 15-04-2020، 5:39
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 21-04-2020، 4:15
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 24-04-2020، 23:15
RE: رمان تک آی|ز.م - sober - 27-04-2020، 8:10
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 30-04-2020، 5:30
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 01-05-2020، 14:50
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 08-05-2020، 1:38
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 08-05-2020، 16:51
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 11-05-2020، 4:29
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 15-05-2020، 22:06
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 27-05-2020، 11:42
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 31-05-2020، 2:31
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 11-06-2020، 23:10
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 15-06-2020، 2:20
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 16-06-2020، 2:10
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 16-06-2020، 10:11
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 20-06-2020، 23:03
RE: رمان تک آی|ز.م - Z_m - 27-06-2020، 13:31

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان