امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان ماکانی**گره**

#5
#prt5
دستشو گذاشت زیر چونه م و سرمو داده بالا ؛ اخمی روی پیشونیم نشست تا خواستم بگم ولم کن.....
انگشت اشاره شو گذاشت رو لبم و گفت:هیس! نمیشه که همین جا بشینی تا صبح گریه کنی یا بگو چی شده یا پاشو بریم داخل
اشکی از گوشه چشمم روی گونه م سر خورد و سرمو انداختم پایین دوباره دستشو زد زیر چونه م اما این بار زل زده بود بهم و نگران نگاهم میکرد:خب چی شده که انقدر ناراحتت کرده تو که خوب بودی؟!
منم نگاهش میکردم قدرت حرف زدن نداشتم زبونم بند اومده بود و صورتم پره اشک بود آروم پلک زدم و تصویر رهام از زیر حلقه های اشکم بیرون اومد و نگاهم به چشمای مشکیش گره خورد......
ای وای چرا من زل زدم به این! چه چشمایی داره!مشکیه! چه نگاه جذابی داره!
لعنت بهت ماهور عین چشم ندیده ها زل زدی به این دیوونه چشاتو درویش کن دختر جان!
چشمام اشکی شد و تصویر چشمای مشکیش دوباره محو شد
اروم اروم دستش اومد سمتم و اشکامو پاک کرد: خب دوست نداری بگی نگو! فقط پاشو بریم سرما میخوری ها!
و از جاش بلند شد که بره
-رهام....
رهام:بله؟
-میشه نری؟!
با التماس نگاهش میکردم و ازش میخواستم که باشه
رهام: اما تو که هیچی نمیگی
-اخه.. چجوری بگم اتفاق خیلی بدی افتاده واسه مامانم 
برگشت سمتم و نشست کنارم ازین که بود و میتونستم باهاش دردودل کنم خوشحال بودم اما من چرا انقدر سریع باهاش صمیمی شدم؟ صداش کردم رهام! چرا واقعا؟! این منم؟! همون ماهورم؟؟
پاسخ
 سپاس شده توسط aylin:) ، Emmɑ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان ماکانی**گره** - ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ - 23-05-2020، 13:39

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان