امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان طنز و عاشقانه رقاص جذاب من

#6
مانتو و شالم رو انداختم رو سرم و با دخترا به سمت سالن ورودی رفتیم.اژانس گرفتیم و به سمت خونه رفتیم.

کلید و انداختیم و وارد شدیم.ساعت 3 بود.اینقد خسته بودم که تا سرمو گذاشتم رو بالش خوابم برد.
.................
فردا

پاشدم و ساعتو دیدم.ساعت 3 ظهره!یعنی واقعا 11 ساعت خوابیدم؟رکورد زدم!
تازه دانشگاهم یادم اومد.اوه اوه اوه!دانشگاهم نرفتیم!بچه ها هم که خوابن!


با صدای بلند داد زدم:اسکولا پاشید ببینم!به دانشگاهم نرسیدیم!

میترا با صدای گرفته گفت":چی میگی بابا بگیر بکپ!به گوزم که به دانشگاه نرسیدیم!

من:بی تربیت!
به سمت دستشویی رفتم و خودمو تو ایینه دیدم....
جیغ زدم!به خودم اومدم دیدم خودمم!الله اکبر!چرا قیافم شبیه مونگولاس؟

ریمل زیر چشام پخش شده بود و موهامم ژولیده بود.رژمم که پخش شده بود و یه برگم به موهام گیر کرده بود!

برگ دیگه چرا اخه؟
یه دوش گرفتمو دیدم دخترا نشستن دم حموم.
من:وا اسکولا چرا ااینجا نشستین؟
دینا-وایسادیم تا تو دوش بگیری بعد ما بریم.

نگاهی به قیافه هاشون کردم.
دینا که وحشتناک بود ققیافش!
من:میترا بزار اول دینا بره من تا دو دقیقه دیه پیش این بمونم عق میزنم!
میترا:باشه!دینا با برو!
دینا چشم غره ای رفت به ما و رفت تو حموم.


من:میترا چی میخوری میخوام سفارش بدم.
میترا:یه پیتزا بزرگ بگیر با هم بخوریم.
من-اوک

سفارش دادم. و رفتم دم حموم و در زدم:دینا اومدی؟مگه حمام زایمانه؟چرا اینقد طولش میدی؟
اون:اومدم بابا

اومد بیرون و میترا عین وحشیا رفت تو حموم.
خندیدیم.

من:دینا پیتزا خانواده سفارش دادیم تا با هم بخوریم.
دینا:باوشه! راستی سلین امروز قراره بری پیش عرفانا!

من:نمیرم
دینا:تو غلط کردی!
میترا تو حموم:غلط کردی!خودم اصلا میبرمت.
من:بهتون گفتم.من اونو ن م ی خو ا م!!!

دینا:میشه اینقد چ*س نگی؟
من:نه
دینا:ادرسه که عرفان بهت داده بود کوش؟
من:تو کیفم او اپن!

دینا کاغذ رو کع اورد همزمان زنگ در رو زدن.
شال و مانتویی پوشیدم و پیتزا رو تحویل گرفتم.


پارت بعدی رو یکم دیگه میذارم Heart
میدونی جالب ترین بخش این زندگی چیه.؟
اینکه ما تو عصری زندگی میکنیم که
گوشی هاش هوشمندن
ولی ادماش احمق Dodgy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16336926635920
(حرفتو بهم بگو.دیدم همه گذاشت منم گذاشتم جیز)
پاسخ
 سپاس شده توسط єη∂ℓєѕѕღ ، marmarko ، ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ ، Волшебник ، parisa 1375 ، ᴀʀмɪss ، آرمان کريمي 88 ، ѕααяeη ، Par_122
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان طنز و عاشقانه رقاص جذاب من - LUGAN - 10-11-2020، 14:12

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان