11-11-2020، 10:56
پارت ۳
...اون بکهیون بود .
تعجب کرده بودم صورتش جوری بود که نشون
میداد عصبانیه یعنی چی شده ؟
منو برد به پارکی که نزدیک خوابگاه بود .
نشوندم روی صندلی .
بکهیون :چرا با این پات اومدی دانشگاه ؟؟ اولش
سکوت کردم همش داشت غر میزد که یهو به
حرف اومدم اختیار پام که دیگه دست خودمه
نیست ؟؟
با یه نگاه مظلوم بهم گفت باشه حالا چرا داد
میزنی بهش گفتم باشه ببخشید حالا میشه بریم
خوابگاه بچه ها نگران میشن گفت باشه و بدون
هیچ حرفی تا خوابگاه رفتیم خداحافظی کردیم
چون نزدیک امتحانات ترم بود وقت خیلی کمی
واسه استراحت داشتیم که از اون وقت هم واسه
غذا خوردن استفاده میکردیم اصلا نمیتونستیم
بقیه ی بچه ها رو ببینیم اونا هم مثل ما داشتن
امتحانات رو میخوندن همه افسرده بودیم .
دوهفته بعد .امتحانات تموم شده بود . همه
منتظر روز اعلام نتایج امتحان بودن .
چانیول:امروز نتایج رو اعلام میکنن؟؟
جی هیون :اره
سهون :.......
حدود ۲۰ دقیقه دیگه پارت ۴ هم گذاشته میشه....