23-05-2021، 21:21
سلام وقت بخیر عزیزان :}
اینجا
شعر
دل نوشته
دکلمه و هرچیزی ک نوشته یا گفته ی و مختص
خانم نیلوفر رضایی هست قرار داده شود :]
با تشکر:}
از خداحافظی بيزارم
از تصور اینکه ديگر قرار نيست یک نفری را ببينم
از گفتن برايت آرزوی موفقيت میکنم در لحظهی جدایی
از گفتن ببخش اگر نبودم اونجور كه بايد بودم
از دل كندن و چمدان بستن
از جمع كردن لباسها و لوازم هايى كه با برداشتن هر كدامشان خاطرهای زنده میشود و دلی میمیرد
از مردنهای چندباره... از تمام نشدنهای یکباره...
كه من در صحنههای آخرین بارهاى زندگیام، در لحظاتی كه میدانستم آخرین بارشان است، به همهچیز با تمام توان نگاه كردم
به حركات دستها، به نحوه ادا كردن كلمات، به تكان لبها، به تعداد قدمها، به برق چشم ها و به پشيمانى ديده نشده در همان چشم ها
و به عذرخواهی هاى به زبان آورده نشده از همان لبها
به همهچیز نگاه كردم و در دلم به زبان آوردم كه كاش میدانستی همهچیز امروز آخرين بارهايشان را رقم میزنند و ديگر نه منى خواهد بود و نه منى خواهد آمد
كه اگر آدمى اهل راهى شدن نباشد، اما از تو و از دلت راهى شود بايد خودت را مواخذه كنى كه به يادت بيايد كه چهها كردى كه از ديارت كوچ كرد و رفت
از رفتن و از خداحافظى بيزارم، كه آدم وابستهای مثل من، چيزى جز بند شدن بلد نيست، چيزى جز تكرار درست خواهد شد و بگذار دوام بياورم و بمانم بلد نيست
كه چه به روز آدمهای ماندنى میآورید كه تمام آنچه كه هست و نيست را در یک چمدان جمع كرده و یک شبه خودشان راهى مسير ديگرى میشوند كه آدمى شبيه من كه به جاى بيان خداحافظ،"به اميد ديدار" و "مراقب خودت باش تا بعد " را ترجيح میدهد در بسيارى از روزهاى زندگیاش به نقطه صفرى رسيد و به یکباره خداحافظ را نوشت و تمام...
#نيلوفر_رضايى
اینجا
شعر
دل نوشته
دکلمه و هرچیزی ک نوشته یا گفته ی و مختص
خانم نیلوفر رضایی هست قرار داده شود :]
با تشکر:}
از خداحافظی بيزارم
از تصور اینکه ديگر قرار نيست یک نفری را ببينم
از گفتن برايت آرزوی موفقيت میکنم در لحظهی جدایی
از گفتن ببخش اگر نبودم اونجور كه بايد بودم
از دل كندن و چمدان بستن
از جمع كردن لباسها و لوازم هايى كه با برداشتن هر كدامشان خاطرهای زنده میشود و دلی میمیرد
از مردنهای چندباره... از تمام نشدنهای یکباره...
كه من در صحنههای آخرین بارهاى زندگیام، در لحظاتی كه میدانستم آخرین بارشان است، به همهچیز با تمام توان نگاه كردم
به حركات دستها، به نحوه ادا كردن كلمات، به تكان لبها، به تعداد قدمها، به برق چشم ها و به پشيمانى ديده نشده در همان چشم ها
و به عذرخواهی هاى به زبان آورده نشده از همان لبها
به همهچیز نگاه كردم و در دلم به زبان آوردم كه كاش میدانستی همهچیز امروز آخرين بارهايشان را رقم میزنند و ديگر نه منى خواهد بود و نه منى خواهد آمد
كه اگر آدمى اهل راهى شدن نباشد، اما از تو و از دلت راهى شود بايد خودت را مواخذه كنى كه به يادت بيايد كه چهها كردى كه از ديارت كوچ كرد و رفت
از رفتن و از خداحافظى بيزارم، كه آدم وابستهای مثل من، چيزى جز بند شدن بلد نيست، چيزى جز تكرار درست خواهد شد و بگذار دوام بياورم و بمانم بلد نيست
كه چه به روز آدمهای ماندنى میآورید كه تمام آنچه كه هست و نيست را در یک چمدان جمع كرده و یک شبه خودشان راهى مسير ديگرى میشوند كه آدمى شبيه من كه به جاى بيان خداحافظ،"به اميد ديدار" و "مراقب خودت باش تا بعد " را ترجيح میدهد در بسيارى از روزهاى زندگیاش به نقطه صفرى رسيد و به یکباره خداحافظ را نوشت و تمام...
#نيلوفر_رضايى