تیکه کلام های پایتخت 3

[Ã V Ä Ť Å Ŗ]

نقی:من در منزل داماد من سکونت دارم؛ هیچ داغی بزرگ‌تر از این نیست! دارم به قهقرا می‌رم من؛ فقط بذارید «برم» من!



نقی:ﻣﻦ ﻣﯿ‌ ﺨﻮﺍﻡ ﺑﺪﻭﻧﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﯿﻠﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﻋﺎﻟﯽ، ﺁﯾﺎ ﺿﺎﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﺩﺳﺘِﺘﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﺭﻭ ﻣﺎﺷﻪﺗِﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭ


باریکلا شعبون کد خدا باریکلا...
باریکلا مرد با خدا باریکلا ...

بابا پنجعلی: عباس معصومیــــــــه؟


هما: آقا! ببخشید گنجیشک ۳ کودومه؟

عابر: I can not speak persian!

نقی: گنجِشک! گنجشک!

عابر: no understand!

هما: بیرد تیری!

نقی: بِرد بِرد بِرد بِرد!

هما: نمی‌فهمه بابا! از یکی دیگه بپرسیم!

پنجعلی: اجنویه؟

ارسطو: آره پنجعلی جان فکر کنم زیاد اومدیم بالا مرز رو رد کردیم! خخخخخخ


پایتخت 2


ارسطو: خانوم فدوی یه سوال دارم! خانوم فدوی!

آیا ازدواج به خاطر املاک دنیا کار خوبیست؟!

آیا ازدواج با یک مرد عنکبوتی که کارش اینه این ور و اون ور بپره کار خوبیست؟!

آیا ازدواج با یک بچه ننه! با یک مردی که عروسک بازه جلفه! کار خوبیست؟!

فحوای کلام من اینه!

خلایق هر چه لایق!

الو خانوم فدوی!

من می‌خواستم بگم من چی کمتر از اون آقا دارم که شما به اون متمایل شدین؟!

گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟!

من دسشویی هستم! من دسشویی هستم!

آخ آخ آخ! ضبط شد!


نقی :پس من دیگه سفارش نکنم دیگه،سه چیز،سه چیز آویزه گوشتون کنین

یک نزاکت،نظافت،آراستگی،احترام به هِد فامیل
پنجعلی:این که چار تا بیه
نقی :آره بابا ،بهتر،دو تا ره آویزون این گوشمون میکنیم،دو تا ره آویزون این گوشمون میکنیم

طلا مال نقی بود تو مشتش بود

فـــــدایـــــی داری

ســـــــــــــربازتم


دیگه کم بود ببخشید