مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[מַברִיק]

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

[моои]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم

[מַברִיק]

من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم
عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند

[моои]

در شبي پر ستاره و آرام دختري در عذاب مي ميرد

دختري در عذاب تنهايي غرق در التهاب مي ميرد

[מַברִיק]

دیگر مرا از آخَرِ طوفان نترسان
در جنگلی خشکیده فرجامی نمانده!

[מַברִיק]

هرچه کردم به خودم کردم و وجدانِ خودم
پسر نوحم و قربانی طوفان خودم

[מַברִיק]

می رود از یاد حرفی را که در دل داشتی
باورت این است که، سهم زبانت لالی است

[моои]

تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار
کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته را

[מַברִיק]

از اوّلین انشا فقط یک جمله یادم هست:
بابا اگر نان داد تاوان هم فراوان داد

[моои]

درد عاشقي را دوايي بهتر از معشوق نيست
شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيد