گفتگوی آزاد نسخه ۴۰۵

[ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ]

اره من میام با پیکان یا دوچرخه؟!
صباع خواب دیدم نفستو بردی ایالات متحدع امریکا.-.
بعد فهمیدم فقط میتونه خواب باشه تو خوابم داشتم خودمو توجیح
میکردم! صبا رو چ به این کارا

با موتور=////////بیا هی تگشون کنیم
ژووووووووووون پول از کجا اوردم؟
ترلان خوشم میاد میدونی فقط خوابه وحقیقت نداره
:telegh_01: ای بابا این چه ذهنیتی که از من ساختی من مظلوووووووووووومم

نه بابا میان پ.خ فحشم میدن :/
همون میدونستم بی خانمانیم گفتم توهم زدم !
اره باور کن گفتم خدا دمت گرم تو خوابم ما رو ایسگا گرفتی:/
عزیزم به هر حال این کارا از ی اصفهانی مخصوصا به دست و دلبازی تو برنمیاد :/
ناموسا بکش بیرون از موتور نقطه ضعف گیر اوردی پشمک

[ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ]

فاطمم بم میگن سهون
متولد 16 بهمن 87
خیلی بلندم
قدم 170(البته 168 کم کم میشم 170) /:
وزنم 47
زود جوش
بیشعور/:
شیطان/"
مهربونم
خیلی احساساتی
ب همه ی غذاها علاقه دارم
عشق قهوه و کاپوچینو ام
باهوشم
درسام خوبه ولی ریاضیم نه
همیشه شاد و امیدوارم
لج بازم
اکسو ال
سهون لاور^^
مومو
مونبیول لاور

برگام فاطی اینجوری پیش بری دو روز دیگه اینجا میوه هم میدی :/
من و تو هم قدیم فقط فرقش اینه تو بازم میتونی با درخت سرو مسابقه بدی :/

[Ɗєя_Mσηɗ]

من بفهمم دوستم رو یکی "کراشه" اصن ازش بدم میاد بعد شماها میرین با پارتنرای رفیقاتون روهم میریزین؟ :|

الان حست نسبت ب من؟؟؟

حدس میزنم اشتباه متوجه شدی :|
باید بگی حسم نسبت به اون بوووق چیه هانی ((:

[_ƇRAƵƳ_]

با موتور=////////بیا هی تگشون کنیم
ژووووووووووون پول از کجا اوردم؟
ترلان خوشم میاد میدونی فقط خوابه وحقیقت نداره
ای بابا این چه ذهنیتی که از من ساختی من مظلوووووووووووومم

نه بابا میان پ.خ فحشم میدن :/
همون میدونستم بی خانمانیم گفتم توهم زدم !
اره باور کن گفتم خدا دمت گرم تو خوابم ما رو ایسگا گرفتی:/
عزیزم به هر حال این کارا از ی اصفهانی مخصوصا به دست و دلبازی تو برنمیاد :/
ناموسا بکش بیرون از موتور نقطه ضعف گیر اوردی پشمک

بفرستشون پیوی من=//////////
خب خدارو شکر
خیلی به من فکر کردی خدا گفت بذار یه ذره ایسگاش کنم=////
ما اقتصادی فکر میکنیم
ناححححححح تازه دارم حال میکنم=/////////

[امیر‌حسین]

حتما اسمت توی نقل و قول هاشون هست

ن نیست
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://uupload.ir/files/2cmn_screenshot_۲۰۲۱-۰۲-۱۲-۱۵-۲۳-۲۳-۸۹۱_com.android.chrome.jpg
اینجوریه اطلاعیش
الان شما ریپلای زدین پیام منو اطلاعیه نیومد|:
خراب شده

رمزتو پ.خ کن چک کنم برات

[Prometheus]

://////////////

[ғαறØᴜs_ραѕѕeя_βყ]

نه بابا میان پ.خ فحشم میدن :/
همون میدونستم بی خانمانیم گفتم توهم زدم !
اره باور کن گفتم خدا دمت گرم تو خوابم ما رو ایسگا گرفتی:/
عزیزم به هر حال این کارا از ی اصفهانی مخصوصا به دست و دلبازی تو برنمیاد :/
ناموسا بکش بیرون از موتور نقطه ضعف گیر اوردی پشمک

بفرستشون پیوی من=//////////
خب خدارو شکر
خیلی به من فکر کردی خدا گفت بذار یه ذره ایسگاش کنم=////
ما اقتصادی فکر میکنیم
ناححححححح تازه دارم حال میکنم=/////////

خوشحال میشم جا من فحش بخوری :/
اره همش به تو فکر میکنم هانی 
الحق که جلبکی خساستت رو بزار کنار خب باور کن اولش سخته بعدش شل کردی راحته
ی حالی ازت بگیرم دیگه حال به حال بری ؛)

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

ما برای شما سپاس
شما برای ما پشمک:-|

[☪爪尺.山丨几几乇尺☪]

این داستانو ساختگی از خودمون داوردیم
ایموجی هاش با خودتون

روزی روزگاری دختری از خیابان عبور میکرد

ناگهان به یک گربه برخورد کرد


گربه از ترس پرید رو سرش دخترک جیقی کشید

ناگهان با پسری برخورد کرد

در نگاه اول عاشق پسر شد

پسر ک در شک بود و دخترک در بقلش ناگهان ب خود.امد نگاهی
بدخترک انداخت و گل ازگلش شکفت

پسرک در دلش گفت ژون چ ژیگری ب تورم خورد

پسر تصمیم گرفت مخ دختر را بزند

دختر سریع از بقل پسر بیرون امد و صاف ایستاد در شک بود و از پسر تشکر کرد پسر جواب ان را داد
و گفت افتخار اشنایی با کی رو دارم؟

دخترک گفت من دختر شهردارم و شما ؟

پسر گفت من پسر نخست وزیرم از اشنایی با شما خوشوقتم

دختر از تعجب دهانش باز مانده بود اخه پسر نخست وزیر این وقت شب اینجا چکار میکند؟

دختر با دستپاچگی پرسید:میتونم اسمتون رو بدونم؟

پسرک گفت محمود احمدی نژاد دوستانم مرا مموتی صدا میزنند

دختر اول خندش گرفته بود ولی سعی کرد نخنده

پسر ک متوجه خنده دختر شده بود گفت متاسفم تقصیر من نیست ک خانوادم اسم درست انتخاب نکردن

دخترک گفت میتونم شمارتونو داشته باشم؟
تا اوقاتی با هم در ارتباط باشیم؟

پسرک گفت بلع حتما در واتس اپ به شما پیام میدهم

تا دختر خواست حرفی بزند برادرش وارد صحنه شد و دختر از ترس اینکه اورا با پسر ببیند ......

دست پسر را گرفت و ب پشت دیوار دوید

و پس از آن اتفاق این دو رل زدند و ازدواج کردند و مموتی پس از تلاش فراوان پدر شد

[_ƇRAƵƳ_]

بفرستشون پیوی من=//////////
خب خدارو شکر
خیلی به من فکر کردی خدا گفت بذار یه ذره ایسگاش کنم=////
ما اقتصادی فکر میکنیم
ناححححححح تازه دارم حال میکنم=/////////

خوشحال میشم جا من فحش بخوری :/
اره همش به تو فکر میکنم هانی 
الحق که جلبکی خساستت رو بزار کنار خب باور کن اولش سخته بعدش شل کردی راحته
ی حالی ازت بگیرم دیگه حال به حال بری ؛)

منم خوشحال میشم=////
ژوووووووون من هرکلمه زیست میخونم یه ترلان در میاد از توش
نظر لطفته ولی نمیتونم
با خودم بودم=//////////با پیکان بهتره