گفتگوی آزاد نسخه 31

[Hamidreza jefri HHH]

حمید یه چیز رو یادبگیر

من فقط اینو یاد گرفتم

امید بده به جاش بیلاخ پس بگیر

[FARID.SHOMPET]

اغا من کوچیک

شما به خاله بازیتون برسین

حالا بهتر شد . تو هم برو ادامه بده ببین به کجا میرسی.

---

من فقط اینو یاد گرفتم

امید بده به جاش بیلاخ پس بگیر

خیلی جو گیری! هوا ورت داشته

[ایسان پویا]

یادمه تو قهوه خونه نشسته بودیم دوتادختر اومدن  نشستن تخت بغل ما
به قهوه خونه چیه گفت
نمیدونستم بچه هم راه میدین
خیلی بهم بر خورد
سیگارو در اوردم جلوش سه کام گرفتم دودو دادم تو صورتش تو چشام نیگا کرد بدونه این که چیزی بگه بلند شد رفت
.مثلا میخواستی بگی من هم اره ؟اخهسیگار کشیدن هم شد اعلام وجود.داداشی؟

از اینایی که با کلاس حرف میزنن خوشم نمیاد درس حرف بزن

با کلاس حرف زدن نیست . حرف درسته . تو الان خیلی شادی که روی یه دختری رو که انقدر از دنیای دخترونه دوره که میره قهوه خونه کم کردی؟

[Mïņ̃†êR]

اینا شد بزرگی؟؟؟ پس هنوز کوچیکی.

اغا من کوچیک

شما به خاله بازیتون برسین

بیا بابام شووووووووووووووووووووووووو

[ERF@N]

نمیدونم چرا اومدم این جا یه حس بدی پیدا کردم

[ss.mu]

کسی اینن جمله ی امضا منو خونده اونی که بالای هیتلره

[βΑllεяiηΑ♡]

نمیدونم چرا اومدم این جا یه حس بدی پیدا کردم

دقيقاً
منم همين طور:/

[Hamidreza jefri HHH]

از اینایی که با کلاس حرف میزنن خوشم نمیاد درس حرف بزن

پس بی کلاسی؟ بچه کجایی حمید؟

تو فک کن نظام اباد یا خاک سفید

[FARID.SHOMPET]

نمیدونم چرا اومدم این جا یه حس بدی پیدا کردم

انرژی منفیه دلیلش

بیا بابام شووووووووووووووووووووووووو

شیوا زده به سرت ها! اه. شورش رو در میاری همش.

[ایسان پویا]

نمیدونم چرا اومدم این جا یه حس بدی پیدا کردم

زورت نکردن که برو